شمارهٔ ۲۷
بستی گره از بهر جفا زلف دو تا را
برداشتی از روی زمین رسم وفا را
تا بسته مژگان تو گشتیم بغمزه
زد چشم تو بر هم همه جمعیت ما را
کس نیست که آیین جفا به ز تو داند
آیا ز که آموختی آیین جفا را
از دایره چرخ کشیدم سر همت
تا چند کشم منت هر بی سر و پا را
عمریست براهت شده ام خاک که گاهی
آیی سوی من بوسه زنم آن کف پا را
هر لحظه بمن می رسد از چرخ بلایی
دامیست قد خم شده ام مرغ بلا را
گر قصد دل و دین فضولی کند آن بت
ناصح مده آزار مکن منع خدا را
شمارهٔ ۲۶: شبی آمد به خوابم یار و برد از دیده خوابم راشمارهٔ ۲۸: نی دل و دین ماند نه صبر و شکیبایی مرا
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بستی گره از بهر جفا زلف دو تا را
برداشتی از روی زمین رسم وفا را
هوش مصنوعی: تو به خاطر بیوفایی و آزارم، گرهای را که به موهایت زدی، باز کردی و رسم وفاداری را کنار گذاشتی.
تا بسته مژگان تو گشتیم بغمزه
زد چشم تو بر هم همه جمعیت ما را
هوش مصنوعی: ما به خاطر بسته شدن مژگان تو در دل خود دچار غم شدیم، چون با نگاه تو که بر هم آمد، تمام ما جمع شدیم.
کس نیست که آیین جفا به ز تو داند
آیا ز که آموختی آیین جفا را
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند چگونه باید به کسی ظلم کند، آیا تو خود این کار را از چه کسی آموختهای؟
از دایره چرخ کشیدم سر همت
تا چند کشم منت هر بی سر و پا را
هوش مصنوعی: از دایرهای که در آن هستم خارج شدم و تلاش میکنم دیگر نگران افرادی نباشم که هیچ ارزشی ندارند و فقط بار من هستند.
عمریست براهت شده ام خاک که گاهی
آیی سوی من بوسه زنم آن کف پا را
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در مسیر تو قرار گرفتهام و تمام وجودم به خاطر تو صرف میشود. امیدوارم روزی برگردی تا من بتوانم با عشق و احترام به پاهایت بوسه بزنم.
هر لحظه بمن می رسد از چرخ بلایی
دامیست قد خم شده ام مرغ بلا را
هوش مصنوعی: هر لحظه بلایی از سرنوشت به من میرسد که در آن گرفتار شدهام و به همین دلیل به حالت خمیده در آمدهام، انگار که یک پرنده در دام افتاده است.
گر قصد دل و دین فضولی کند آن بت
ناصح مده آزار مکن منع خدا را
هوش مصنوعی: اگر آن بت زیبا قصد دارد که به دل و دین دیگران دخالت کند، از او خواستهای نداشته باش و به او آزار نرسان. این عمل، منع خداوند است.
حاشیه ها
1403/02/18 07:05
Khishtan Kh
گشتم مسلمان همه از جور تو یارا
زان رو نپسندم به تو آیین جفا را
روزی که مرا غمزده بگذاشتی و رفتی
یافتم به تمنای وصال تو خدا را
1403/03/25 19:05
Khishtan Kh
گیری اگر از خاک به هزار ریشه قفا را
نوشی اگر از سخره و سنگ آب بقا را
آخر شکند شاخه و ریزد بر و برگت
طوفان حریف است قوی ریشه گیا را