گنجور

شمارهٔ ۲۶۹

گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش جانانم
که زد دستی و گرد تن فشاند از دامن جانم
ز کف دامان رسوایی نخواهم داد تا وقتی
که گردد خاک پیراهن لحد چاک گریبانم
چو مردم در تجرد به که باشم از کفن عاری
نمی خواهم که گرد قید بنشیند بدامانم
منه روز اجل بار کفن ای همنشین بر من
کفن از پنبه های زخم بس بر جسم عریانم
دهد لوح مزارم چون زبان شرح غم هجرت
اجل دور از تو چون سازد بزیر خاک پنهانم
ز مژگان التماس گرد راهت می کند مردم
که می مالد دمادم روی خود بر پای مژگانم
فضولی محنتم را از لحد تسکین نشد حاصل
دری دیگر گشود این رخنه بر زندان هجرانم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گه جولان غبار انگیز از آن شد رخش جانانم
که زد دستی و گرد تن فشاند از دامن جانم
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، زیبایی و جاذبه‌ی چهره‌ی معشوق من به قدری است که با یک اشاره‌ی ساده، گرد و غبار عشق را از وجودم می‌زداید و مرا به وجد می‌آورد.
ز کف دامان رسوایی نخواهم داد تا وقتی
که گردد خاک پیراهن لحد چاک گریبانم
هوش مصنوعی: تا زمانی که سرانجام زندگی به خاک سپرده شود، از دامن رسوایی فاصله می‌گیرم و اجازه نخواهم داد که به آبرویم خدشه‌ای وارد شود.
چو مردم در تجرد به که باشم از کفن عاری
نمی خواهم که گرد قید بنشیند بدامانم
هوش مصنوعی: وقتی که در تنهایی و بی‌تعهدی هستم، نمی‌خواهم که از کفن بی‌نیاز باشم؛ زیرا نمی‌خواهم که هیچ قید و بندی مرا گرفتار کند.
منه روز اجل بار کفن ای همنشین بر من
کفن از پنبه های زخم بس بر جسم عریانم
هوش مصنوعی: ای همراز من، نگذار روزی که مرگ می‌رسد، بار کفن بر دوش من باشد؛ زیرا جسم عریان من از زخم‌های زیادی پر شده است.
دهد لوح مزارم چون زبان شرح غم هجرت
اجل دور از تو چون سازد بزیر خاک پنهانم
هوش مصنوعی: لوح مزارم نوشته‌ای است که از غم هجرت و جدایی سخن می‌گوید. مرگ من، دوری از تو را به چه زبانی بیان خواهد کرد و این غم را در زیر خاک پنهان خواهد کرد.
ز مژگان التماس گرد راهت می کند مردم
که می مالد دمادم روی خود بر پای مژگانم
هوش مصنوعی: با چشمانم از تو خواهش می‌کنم که در راهم باشی، مردم با صدای نازک در آغوشم می‌نشیند و من مدام صورت خود را بر مژه‌هایم می‌مالم.
فضولی محنتم را از لحد تسکین نشد حاصل
دری دیگر گشود این رخنه بر زندان هجرانم
هوش مصنوعی: فضولیت و کنجکاوی من نتوانست از درد و رنجی که در دل دارم بکاهد. در عوض، این زخم و جدایی باعث شد که در دیاری دیگر به رنج و خیال پردازی ادامه دهم.