شمارهٔ ۲۵۷
بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دیدم
که تا سر رشته وصلت بدست خویشتن دیدم
ندیدم هیچ کس را غافل از افسانه عشقت
تو بودی بر زبان هر جا دو کس را در سخن دیدم
جفا هر چند بر من بیشتر کردی نشد کمتر
وفا کز من تو دیدی از جفایی کز تو من دیدم
مگر شد باغبان دلبسته سرو خرامانت
که او را سست در پروردن سرو چمن دیدم
جراحتهای تازه بر دلم بگشود صد روزن
ز هر روزن درو دور از تو صد داغ کهن دیدم
نمودی حال مشکین بر بیاض چهره زیبا
سواد نقطه از مشک بر برگ سمن دیدم
فضولی در هوای دلبران می بینمت گویا
ندیدی آنچه من زان دلبر پیمان شکن دیدم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بسی تاب از غم آن گیسوان پرشکن دیدم
که تا سر رشته وصلت بدست خویشتن دیدم
هوش مصنوعی: من خیلی غم و اندوه از دیدن گیسوانی پر از شکن و پیچ را تحمل کردهام که در دستان خودم رشته وصلش را یافتم.
ندیدم هیچ کس را غافل از افسانه عشقت
تو بودی بر زبان هر جا دو کس را در سخن دیدم
هوش مصنوعی: هرگز کسی را ندیدم که از داستان عشق تو غافل باشد. هر جا که دو نفر را در حال گفتگو دیدم، حتماً نام تو بر زبانشان بود.
جفا هر چند بر من بیشتر کردی نشد کمتر
وفا کز من تو دیدی از جفایی کز تو من دیدم
هوش مصنوعی: هرچند که تو به من ظلم و بدی کردی، اما وفایی که از من دیدهای کم نشد؛ چرا که من نیز از بدیهایی که به من کردی، تجربهای کسب کردهام.
مگر شد باغبان دلبسته سرو خرامانت
که او را سست در پروردن سرو چمن دیدم
هوش مصنوعی: آیا باغبانی در محبت و عشق تو گرفتار شده است که من او را در پرورش سروهای باغ ضعیف و ناتوان یافتم؟
جراحتهای تازه بر دلم بگشود صد روزن
ز هر روزن درو دور از تو صد داغ کهن دیدم
هوش مصنوعی: زخمهای تازهای بر دلم ایجاد شد و از هر کدام آنها، هزاران درد کهنهای را که به یاد تو بود، احساس کردم.
نمودی حال مشکین بر بیاض چهره زیبا
سواد نقطه از مشک بر برگ سمن دیدم
هوش مصنوعی: چهرهی زیبا تو مانند زمینهای سفید است که حالتی مشکی و دلربا دارد. مانند نقطهای که بر روی برگی سفید از گیاه سمن دیده میشود.
فضولی در هوای دلبران می بینمت گویا
ندیدی آنچه من زان دلبر پیمان شکن دیدم
هوش مصنوعی: به نظر میرسد تو در حال تماشای معشوقان و دلبران هستی، اما گویا از آنچه من از دلبر پیمانشکن دیدهام، بیخبری.