گنجور

شمارهٔ ۲۵۴

منم که بی‌تو گرفتار صد بلا شده‌ام
به صد بلا ز فراق تو مبتلا شده‌ام
مگر به قوت ضعف بدن رسم جایی
چنین که در طلبت همره صبا شده‌ام
به درد و محنت بسیار من وسیله مپرس
نه اندکست که از چون تویی جدا شده‌ام
طبیب را چه دهم درد سر ز بهر دوا
چو من به درد تو مستغنی از دوا شده‌ام
هوای چشم سیاه تو در سرست مرا
که خاکسارتر از میل توتیا شده‌ام
ز بس که مست می حیرتم نمی‌دانم
که چیست حال من و این چنین چرا شده‌ام
فضولی از من بیچاره عقل و دین مطلب
که مبتلای بتان پری‌لقا شده‌ام

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منم که بی‌تو گرفتار صد بلا شده‌ام
به صد بلا ز فراق تو مبتلا شده‌ام
هوش مصنوعی: من در absence تو دچار مشکلات زیادی شده‌ام و به خاطر دوری تو، رنج و عذاب بسیاری را متحمل گشته‌ام.
مگر به قوت ضعف بدن رسم جایی
چنین که در طلبت همره صبا شده‌ام
هوش مصنوعی: تنها به خاطر ضعف تنم به جایی می‌رسم که در طلب تو، مانند نسیم صبحگاهی شده‌ام.
به درد و محنت بسیار من وسیله مپرس
نه اندکست که از چون تویی جدا شده‌ام
هوش مصنوعی: به مشکلات و سختی‌های من توجه نکن، زیرا جدایی من از تو بر اثر درد و رنجی است که بسیار فراتر از این‌هاست.
طبیب را چه دهم درد سر ز بهر دوا
چو من به درد تو مستغنی از دوا شده‌ام
هوش مصنوعی: چرا به پزشک بگویم که چه درد و رنجی دارم، وقتی که من به خاطر عشق تو دیگر نیازی به دارو ندارم؟
هوای چشم سیاه تو در سرست مرا
که خاکسارتر از میل توتیا شده‌ام
هوش مصنوعی: خود را در دنیای محبت تو غرق کرده‌ام و به خاطر چشمان زیبای تو، بیشتر از همیشه احساس حقارت و فروتنی می‌کنم.
ز بس که مست می حیرتم نمی‌دانم
که چیست حال من و این چنین چرا شده‌ام
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه خیلی مست و گیج هستم، نمی‌دانم حال من چیست و چرا این‌طور شده‌ام.
فضولی از من بیچاره عقل و دین مطلب
که مبتلای بتان پری‌لقا شده‌ام
هوش مصنوعی: من بیچاره‌ایم که در عشق معشوقان زیبا گرفتار شده‌ام و دیگر نه عقل دارم و نه دین.