شمارهٔ ۲۴۲
نه چندان است مرا در غم هجران تو حال
که توان گفت و توان دید و توان کرد خیال
الم و درد و غم و محنت عشقت دارم
همه وقت و همه روز و همه ماه و همه سال
دور بر عکس مرادست ازان می طلبم
ز وصال تو فراق و ز فراق تو وصال
ز تو هرگز بسؤالی نشنیدیم جواب
چه جوابست ترا گر شود این از تو سؤال
تلخی زهر غمت کرد ملولم ز حیات
چه شود شربت اهل تو کند دفع ملال
شدم از وصل تو محروم چه دین دارد عشق
که بمن کرد حرام آنچه بغیرست حلال
نیست ممکن که بران زلف ببندم خود را
گرچه از ضعف فضولی شده ام موی مثال
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه چندان است مرا در غم هجران تو حال
که توان گفت و توان دید و توان کرد خیال
هوش مصنوعی: احساس غم جدایی تو برایم آنقدر شدید نیست که نتوانم دربارهاش صحبت کنم یا آن را ببینم و در ذهنم تصور کنم.
الم و درد و غم و محنت عشقت دارم
همه وقت و همه روز و همه ماه و همه سال
هوش مصنوعی: همیشه و در هر لحظه، در تمام روزها، ماهها و سالها، من احساس درد و غم و رنج ناشی از عشق تو را با خود دارم.
دور بر عکس مرادست ازان می طلبم
ز وصال تو فراق و ز فراق تو وصال
هوش مصنوعی: من از تو خواستهام که در دوریات به وصال برسم و از دوری تو، وصالی را بخواهم.
ز تو هرگز بسؤالی نشنیدیم جواب
چه جوابست ترا گر شود این از تو سؤال
هوش مصنوعی: ما هرگز از تو سوالی نپرسیدهایم؛ حالا اگر سوالی از تو مطرح شود، پاسخ تو چه معنایی خواهد داشت؟
تلخی زهر غمت کرد ملولم ز حیات
چه شود شربت اهل تو کند دفع ملال
هوش مصنوعی: تلخی غم تو باعث شده که از زندگی خسته و بیمیل شوم. اما اگر از شراب عشق تو بنوشم، تمام این بیحالی و ناراحتی از من دور خواهد شد.
شدم از وصل تو محروم چه دین دارد عشق
که بمن کرد حرام آنچه بغیرست حلال
هوش مصنوعی: من از رسیدن به تو محروم شدم، عشق چه دینی دارد که بر من حرام کرده آنچه برای دیگران حلال است.
نیست ممکن که بران زلف ببندم خود را
گرچه از ضعف فضولی شده ام موی مثال
هوش مصنوعی: ممکن نیست که زلفهایت را از خود دور کنم، هرچند به خاطر ضعف و کنجکاویام، موی من به حالت موی تو درآمده است.