شمارهٔ ۲۴۰
کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک
که ز من گرد نیابد چو مرا سازد خاک
اثر باده نابست که در سر درد
بی جهت نیست که می خیزد و می افتد تاک
همه دم بر سر من سنگ بلا می آرد
مگر از آه دلم ریخت بنای افلاک
هست مضمون خط سبزه خاک لحدم
آرزوی خط سبزی که مرا کرد هلاک
گر کنی ز آلایش می خود چه عجب
هست دامان مسیح از همه آلایش پاک
چاک چاکست مرا سینه و مهر رخ او
می زند تیغ دگر بر دل من از هر چاک
مردم چشم فضولی ز رخت یافته ذوق
کم مباد از جهان مردم صاحت ادراک
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کرد از خون جگر چرخ تنم را نمناک
که ز من گرد نیابد چو مرا سازد خاک
هوش مصنوعی: از خون دل خود، بدنم را مرطوب کرده است، زیرا وقتی من به خاک تبدیل شوم، دیگر هیچ گردی از من باقی نخواهد ماند.
اثر باده نابست که در سر درد
بی جهت نیست که می خیزد و می افتد تاک
هوش مصنوعی: این شعر درباره تأثیرات عمیق باده یا شراب بر ذهن و احساسات انسان صحبت میکند. وقتی انسان تحت تأثیر شراب قرار میگیرد، ممکن است دچار سردرگمی و بیهدفی شود. در این حالت، او همچون تکیهگاهی ناپایدار میماند که بارها سر برمیدارد و دوباره به زمین میافتد، نشاندهنده ناپایداری و ناتوانی در مواجهه با واقعیتهاست.
همه دم بر سر من سنگ بلا می آرد
مگر از آه دلم ریخت بنای افلاک
هوش مصنوعی: هر لحظه بر سر من مشکلات و سختیها سایه میاندازند، اما اگر از دل حسرتزدهام آهی بماند، آسمانها را ویران میکند.
هست مضمون خط سبزه خاک لحدم
آرزوی خط سبزی که مرا کرد هلاک
هوش مصنوعی: موضوع نوشته من در کنار سبزه و خاک قبرم، آرزوی سبزی است که باعث مرگ من شد.
گر کنی ز آلایش می خود چه عجب
هست دامان مسیح از همه آلایش پاک
هوش مصنوعی: اگر از آلودگیهای زندگی خود خلاص شوی، چه تعجبی دارد؟ دامان مسیح نیز از تمام ناپاکیها پاک است.
چاک چاکست مرا سینه و مهر رخ او
می زند تیغ دگر بر دل من از هر چاک
هوش مصنوعی: سینهام به خاطر عشق او پاره پاره شده و مهر رخسار او مانند تیغی بر قلبم ضربه میزند و از هر زخم جدیدی که پیدا میشود، درد بیشتری احساس میکنم.
مردم چشم فضولی ز رخت یافته ذوق
کم مباد از جهان مردم صاحت ادراک
هوش مصنوعی: مردم به چهره تو زل زدهاند و کنجکاوانه تو را مینگرند، اما نگذار که ذوق و شوق تو کم شود. تو در این دنیا به شناخت و درک رسیدهای.