گنجور

شمارهٔ ۲۳۴

گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق
بطلب جام شفق گون که رفیقست شفیق
شده ام کم شده رادی سرگردانی
هست امید که راهی بنماید توفیق
ای که در ساحل راحت ز سبک بارانی
دست ما گیر که در سیل سرشکم غریق
ره مقصود کسی برد که از سر بگذشت
هر که دارد هوس کام جز این نیست طریق
نیست در عشق بتان حاصل ما غیر از اشک
گهری بهتر ازین نیست درین بحر عمیق
واعظا چند کنی بر سر منبر جلوه
پستی مایه تقلید نکرده تحقیق
دل خونین فضولی بخیال رخ دوست
خاتم دست بلا راست نگینی ز عقیق

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر ترا هست دلا در ره غم میل رفیق
بطلب جام شفق گون که رفیقست شفیق
هوش مصنوعی: اگر در دل خود برای غم سفر داری، دوست را طلب کن و جامی به رنگ سحر و غروب بگیر که او رفیقی است دلسوز.
شده ام کم شده رادی سرگردانی
هست امید که راهی بنماید توفیق
هوش مصنوعی: به خاطر اندکی از سردرگمی و ناامیدی که دارم، پرچم امیدم پایین آمده است. امید دارم که راهی پیدا شود که به من کمک کند.
ای که در ساحل راحت ز سبک بارانی
دست ما گیر که در سیل سرشکم غریق
هوش مصنوعی: ای کسی که در ساحل آرامش نشسته‌ای، دست ما را بگیر که ما در دل طوفان اشک‌هایمان غرق شده‌ایم.
ره مقصود کسی برد که از سر بگذشت
هر که دارد هوس کام جز این نیست طریق
هوش مصنوعی: مسیر رسیدن به هدف تنها برای کسی هموار است که از خود گذشتگی کند. هر کسی که آرزوی دسترسی به خواسته‌اش را دارد، باید بداند که جز این راهی وجود ندارد.
نیست در عشق بتان حاصل ما غیر از اشک
گهری بهتر ازین نیست درین بحر عمیق
هوش مصنوعی: در عشق معشوقان، جز اشک و اندوه چیزی به دست نمی‌آوریم و در این دریای عمیق، هیچ چیز ارزشمندی بیش از این نمی‌بینیم.
واعظا چند کنی بر سر منبر جلوه
پستی مایه تقلید نکرده تحقیق
هوش مصنوعی: ای واعظ! چند بار می‌خواهی بر روی منبر ظاهر شوی و درباره فساد و پستی صحبت کنی در حالی که خودت به حقیقت و عمق این مسائل توجه نکرده‌ای و فقط از روی تقلید حرف می‌زنی؟
دل خونین فضولی بخیال رخ دوست
خاتم دست بلا راست نگینی ز عقیق
هوش مصنوعی: دل پر از درد و رنج من، از خیال چهره محبوبم پر شده است. دست سرنوشت، انگشتری زیبا با نگینی از عقیق به من داده است.