گنجور

شمارهٔ ۲۰۸

دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز
غم پنهان دلم بر تو عیانست امروز
روزگار من اگر گشت سیه نیست عجب
آفتاب رخت از دیده نهانست امروز
مدتی خون دلم داشت اقامت در چشم
پی آن سرو سفر کرده روانست امروز
دیده بودم خم گیسوی تو امشب در خواب
این که دارم دل آشفته ازانست امروز
دوش دل گوشه چشمی ز تو در یافته بود
بهمان گوشه چشمی نگرانست امروز
ز می و مغبچه یارب چه طرب یافته است
که دلم معتکف دیر مغانست امروز
دوش کردند سکان منع فضولی ز درت
سبب اینست که با آه و فغانست امروز

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دلم از عشق تو رسوای جهانست امروز
غم پنهان دلم بر تو عیانست امروز
هوش مصنوعی: امروز عشق تو باعث شده که دل من به شدت در معرض دید و رسوایی باشد. غم و اندوهی که در دل دارم، امروز کاملاً آشکار است.
روزگار من اگر گشت سیه نیست عجب
آفتاب رخت از دیده نهانست امروز
هوش مصنوعی: اگر در زندگی من روزگار سیاه و تیره‌ای اتفاق بیفتد، عجیب نیست چون امروز نور چهره‌ات از نظرم پنهان شده است.
مدتی خون دلم داشت اقامت در چشم
پی آن سرو سفر کرده روانست امروز
هوش مصنوعی: مدتی بود که غم و اندوه من در چشمانم ماندگار بود، اما امروز اشک‌هایم به یاد آن عاشق سفر کرده جاری است.
دیده بودم خم گیسوی تو امشب در خواب
این که دارم دل آشفته ازانست امروز
هوش مصنوعی: امشب در خواب، موهای زیبای تو را دیدم و به خاطر آن، امروز احساس دل‌آشفتگی و ناراحتی می‌کنم.
دوش دل گوشه چشمی ز تو در یافته بود
بهمان گوشه چشمی نگرانست امروز
هوش مصنوعی: دیروز دل به نگاه ملایمت دلخوش بود، اما امروز همان نگاه نگران و بی‌قرار است.
ز می و مغبچه یارب چه طرب یافته است
که دلم معتکف دیر مغانست امروز
هوش مصنوعی: امروز دلم در کنار شراب و دلبر چه شاداب و سرزنده است که گویی در میخانه محبوس شده است.
دوش کردند سکان منع فضولی ز درت
سبب اینست که با آه و فغانست امروز
هوش مصنوعی: دیشب یک مانع برای دوست‌داشتن و دخالت در کارهای تو ایجاد کردند. دلیل این موضوع هم این است که امروز دردی و ناله‌ای در دل دارم.