شمارهٔ ۲۰۷
خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز
سوخت دل جان به جمالت نگرانست هنوز
حسنت از زینت خط رنگ دگر یافت ولی
در دل ما غم عشق تو همانست هنوز
اثری در دل پر سوز ز خونابه نماند
چشم بر یاد تو خونابه فشانست هنوز
بی نشان گشت تن خاکیم از ضعف ولی
هدف ناوک آن سرو روانست هنوز
غم مرا سوخت منه پای بخاکستر من
که درو آتش صد درد نهانست هنوز
نقش شیرین بشد از لوح مزار فرهاد
ذکر لعل تو مرا ورد زبانست هنوز
ز فضولی روش دین مطلب ای ناصح
که اثیر الم عشق بتانست هنوز
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خاک شد جسم و غمت مونس جانست هنوز
سوخت دل جان به جمالت نگرانست هنوز
هوش مصنوعی: جسم من به خاک تبدیل شد، اما اندوه من هنوز با روح من همراه است. دل من به خاطر زیبایی تو سوخته و هنوز نگران توست.
حسنت از زینت خط رنگ دگر یافت ولی
در دل ما غم عشق تو همانست هنوز
هوش مصنوعی: زیبایی تو با زیباییهای دیگر مقایسه شده و جلوهای جدید پیدا کرده است، اما در دل ما هنوز عشق تو همان غم و اندوه سابق را به همراه دارد.
اثری در دل پر سوز ز خونابه نماند
چشم بر یاد تو خونابه فشانست هنوز
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دل پر از درد و سوزی دارم، نشانهای از آن درد در دل باقی نمانده است. اما هنوز چشمهایم بر یاد تو اشک میریزند.
بی نشان گشت تن خاکیم از ضعف ولی
هدف ناوک آن سرو روانست هنوز
هوش مصنوعی: بدون علامت و نشانی در تن خاکی خود به دلیل ضعف و ناتوانی قرار داریم، اما هدف تیر ما، آن سرو روان و سرزنده هنوز هم باقی مانده است.
غم مرا سوخت منه پای بخاکستر من
که درو آتش صد درد نهانست هنوز
هوش مصنوعی: غم من را نازک نگیرید و در خاکستر من قدم نگذارید، چرا که در این خاکستر هنوز شعلههای آتش صد درد پنهان وجود دارد.
نقش شیرین بشد از لوح مزار فرهاد
ذکر لعل تو مرا ورد زبانست هنوز
هوش مصنوعی: تصویر دلنشینی که از فرهاد در یادگار او باقی مانده، محو شده است، اما یاد زیبای تو هنوز هم در زبان من جاری است.
ز فضولی روش دین مطلب ای ناصح
که اثیر الم عشق بتانست هنوز
هوش مصنوعی: ای ناصح، از دخالت در دین مردم پرهیز کن، زیرا که هنوز تأثیر عشق بر دلها باقی مانده است.