شمارهٔ ۱۹۵
بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی آید
تو سنگین دل بنی کار خدا از تو نمی آید
چه سنگین دل کسی کز ناله و آهم نمی ترسی
ز سنگ خاره می آید صدا از تو نمی آید
طریق مهربانی خوب می باشد ز محبوبان
تو هم محبوبی این خوبی چرا از تو نمی آید
نمی آری ترحم بر من و سویم نمی آیی
ترا دانسته ام این کارها از تو نمی آید
سوی ما نامه می خواستم هر لحظه بفرستی
چه حاصل آنچه می خواهیم ما از تو نمی آید
وفای خود مگر صرف رقیبان کرده ای گل
که من جستم بسی بوی وفا از تو نمی آید
فضولی بگذر از قید ورع می نوش و رندی کن
طریق زهد و آیین ربا از تو نمی آید
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بخاک بنده رحم ای دلربا از تو نمی آید
تو سنگین دل بنی کار خدا از تو نمی آید
هوش مصنوعی: ای دلربا، بر بنده رحمی کن؛ از تو هیچ امیدی ندارم، زیرا تو سنگدل هستی و هیچ کار خیری از تو برنمیآید.
چه سنگین دل کسی کز ناله و آهم نمی ترسی
ز سنگ خاره می آید صدا از تو نمی آید
هوش مصنوعی: کسی که دلش سنگین است، از ناله و آه من نمیترسد. صدا از سنگی به گوش میرسد، اما از تو صدایی نمیآید.
طریق مهربانی خوب می باشد ز محبوبان
تو هم محبوبی این خوبی چرا از تو نمی آید
هوش مصنوعی: راه مهربانی راهی نیکوست و از دوستان تو هم کسی محبوب است، پس چرا این خوبی از تو ظاهر نمیشود؟
نمی آری ترحم بر من و سویم نمی آیی
ترا دانسته ام این کارها از تو نمی آید
هوش مصنوعی: تو برای من ترحم نمیکنی و به سوی من نمیآیی. من از قبل میدانم که این رفتارها از تو نیست.
سوی ما نامه می خواستم هر لحظه بفرستی
چه حاصل آنچه می خواهیم ما از تو نمی آید
هوش مصنوعی: هر لحظه منتظر بودم که نامهات را برایم بفرستی، اما نتیجهای ندارد؛ آنچه ما از تو میخواهیم، به دستمان نمیرسد.
وفای خود مگر صرف رقیبان کرده ای گل
که من جستم بسی بوی وفا از تو نمی آید
هوش مصنوعی: آیا تمام وفاداریات را صرف رقبای خود کردهای؟ چرا که هر گلی که جستجو کردم، از تو بوی وفا نمیآید.
فضولی بگذر از قید ورع می نوش و رندی کن
طریق زهد و آیین ربا از تو نمی آید
هوش مصنوعی: از قید و بندهای پرهیزکاری رها شو و از زندگی لذت ببر. به شیوهای آزاد و رندانه رفتار کن، زیرا زندگی وزینی مانند زهد و ریاضت از تو ساخته نیست.