شمارهٔ ۱۸
خاک در تو کحل بصر کرده ایم ما
وز هر که جز تو قطع نظر کرده ایم ما
ما را چه باک در ره عشق تو از رقیب
تدبیر او بآه سحر کرده ایم ما
خم گشته ایم تا نرباید ز ما فلک
خاکی که از در تو بسر کرده ایم ما
تا رخنها ز تیغ جفای تو یافتست
از سر هوای غیر بدر کرده ایم ما
تا بیشتر برد ز رهت گرد در سجود
رخساره تر بخون جگر کرده ایم ما
سر نمی دهیم بهر تو ما را مباد سر
که غیر ازین خیال دگر کرده ایم ما
اول گذشته ایم فضولی ز کام دل
وانگه بکوی عشق گذر کرده ایم ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خاک در تو کحل بصر کرده ایم ما
وز هر که جز تو قطع نظر کرده ایم ما
هوش مصنوعی: ما از خاک تو، دیدهامان را بینا کردهایم و از هر کس دیگری جز تو، قطع رابطه کردهایم.
ما را چه باک در ره عشق تو از رقیب
تدبیر او بآه سحر کرده ایم ما
هوش مصنوعی: ما در راه عشق تو بیخیال رقیب هستیم، چون با تلاشی که کردهایم دل خود را در صبحگاه آرام کردهایم.
خم گشته ایم تا نرباید ز ما فلک
خاکی که از در تو بسر کرده ایم ما
هوش مصنوعی: ما خم شدهایم و سر تسلیم فرود آوردهایم، چون از شدت عشق و اطاعت به درگاه تو بر خود نمیبالیم و نمیخواهیم که آسمان خاکی بر ما سایه افکند.
تا رخنها ز تیغ جفای تو یافتست
از سر هوای غیر بدر کرده ایم ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر ظلم و ستم تو، از سر میل به دیگران دست کشیدهایم و به دنبال جفای تو هستیم.
تا بیشتر برد ز رهت گرد در سجود
رخساره تر بخون جگر کرده ایم ما
هوش مصنوعی: ما برای اینکه از مسیر تو بیشتر کسب کنیم و به تو نزدیکتر شویم، با تواضع و افتادگی، دلمان را به خون و غم آغشته کردهایم.
سر نمی دهیم بهر تو ما را مباد سر
که غیر ازین خیال دگر کرده ایم ما
هوش مصنوعی: ما به خاطر تو سر تسلیم فرود نمیآوریم، زیرا به غیر از این، در اندیشهای دیگر فرو رفتهایم.
اول گذشته ایم فضولی ز کام دل
وانگه بکوی عشق گذر کرده ایم ما
هوش مصنوعی: ما در ابتدا از خواستههای خود گذشتیم و سپس به عشق رسیدیم.