شمارهٔ ۱۶۷
ز سروت سایه گر بر من اندوهگین افتد
به سر بردارم و نگذارم آن را بر زمین افتد
مرا بالای هم صد تیغ اگر بر سر زنی زان به
که کردی رنجه و از تندیت چین بر جبین افتد
ز صید مرغ دل هر سو مهیا می شود دامی
ترا هر گه گره بر گیسوان عنبرین افتد
دلم گم گشت و قدم شد دو تا در دست غم ماندم
بچاک سینه همچون خاتمی کز وی نگین افتد
مقابل داشت خود را عکس در آیینه با رویت
چه بی شرمیست این یارب ببند آهنین افتد
سواد دیده را مشگل توان برداشت از لعلش
ندارد راه رستن چون مگس در انگبین افتد
فضولی شوق آن بت را درون سینه جا کردی
نترسیدی که ناگه رخنهات در کار دین افتد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز سروت سایه گر بر من اندوهگین افتد
به سر بردارم و نگذارم آن را بر زمین افتد
هوش مصنوعی: اگر سایهای از جنبهی خیر و برکت بر من بیفتد و باعث ناراحتیام شود، من آن را از خود دور کرده و اجازه نخواهم داد که بر زمین بیفتد.
مرا بالای هم صد تیغ اگر بر سر زنی زان به
که کردی رنجه و از تندیت چین بر جبین افتد
هوش مصنوعی: اگر صد تیغ هم بر سر من بزنید، از کدورت و خشم شما برتر است که مرا آزار دهید و بخاطر تندخوییتان، چین و چروکی بر پیشانیتان بیفتد.
ز صید مرغ دل هر سو مهیا می شود دامی
ترا هر گه گره بر گیسوان عنبرین افتد
هوش مصنوعی: از شکار دل، هر جا تلهای آماده میشود و هر بار که گرهای به موهای خوشبو و عطرآگین میافتد.
دلم گم گشت و قدم شد دو تا در دست غم ماندم
بچاک سینه همچون خاتمی کز وی نگین افتد
هوش مصنوعی: دل من گمشده و در دو دستم بار غم سنگینی میکند. چنانکه سینهام مانند خاتمی شده که انگشترش از آن افتاده است.
مقابل داشت خود را عکس در آیینه با رویت
چه بی شرمیست این یارب ببند آهنین افتد
هوش مصنوعی: وجود خود را در آینه به تصویر کشیدهای و با دیدن چهرهات، چه بیشرمی است. ای کاش این حقیقت به دست فراموشی سپرده شود.
سواد دیده را مشگل توان برداشت از لعلش
ندارد راه رستن چون مگس در انگبین افتد
هوش مصنوعی: چشمان تیره نمیتوانند زیبایی و ارزش لعل (سنگ قیمتی) را به راحتی درک کنند، همانطور که مگس نمیتواند از دلتنگی در عسل رهایی یابد.
فضولی شوق آن بت را درون سینه جا کردی
نترسیدی که ناگه رخنهات در کار دین افتد
هوش مصنوعی: شما برای عشق و شوق به آن معشوق، احساسات و سرسپردگیتان را در دل خود جا دادهاید و نترسیدهاید که ممکن است این احساسات بر ایمان و اصول دینیتان تأثیر منفی بگذارد.