شمارهٔ ۱۶۴
جان بیرون رفته را بویت به تن میآورد
مرده را ذوق کلامت در سخن میآورد
هست شبنم یا نسیم صبح با ذکر لبت
غنچهها را آب حسرت در دهن میآورد
زلف پرچین برگشا تا بر خطا قایل شود
آنکه رنجی میبرد مشک از ختن میآورد
سوی شیرین جوی شیر از بیستون هر صبح و شام
سیل سیلاب سرشک کوهن میآورد
بوی گل گر از چمن بیرون رود بیوجه نیست
بلبل گمگشته را سوی چمن میآورد
سرورا نسبت به نخل قامت خوبان مکن
نخل قامت میوه سیب ذقن میآورد
در غم آن قامت و عارض فضولی هرکه مرد
تا قیامت خاک او سرو و سمن میآورد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جان بیرون رفته را بویت به تن میآورد
مرده را ذوق کلامت در سخن میآورد
هوش مصنوعی: بوی خوش تو جان را به زندگی بازمیگرداند و سخن زیبای تو حتی میتواند روح مردهای را زنده کند.
هست شبنم یا نسیم صبح با ذکر لبت
غنچهها را آب حسرت در دهن میآورد
هوش مصنوعی: شبنم یا نسیم صبح با ذکر لب تو چنان تأثیری دارد که گلها را وادار میکند حسرت را در دل خود احساس کنند.
زلف پرچین برگشا تا بر خطا قایل شود
آنکه رنجی میبرد مشک از ختن میآورد
هوش مصنوعی: موهای پیچخوردهات را باز کن تا آن کس که در درد و رنج است، بتواند از آنچه به دست آوردهای، بهرهمند شود. او را با دلمشغولیهایی که دارد، آشنا کن.
سوی شیرین جوی شیر از بیستون هر صبح و شام
سیل سیلاب سرشک کوهن میآورد
هوش مصنوعی: هر روز و شب، از کوه بیستون، جوی شیرینی جاری میشود که سرشار از اشکهای کوهن است و به سمت شیرین میرود.
بوی گل گر از چمن بیرون رود بیوجه نیست
بلبل گمگشته را سوی چمن میآورد
هوش مصنوعی: اگر بوی گل از باغ خارج شود، بیدلیل نیست؛ چون این بو پرندهای گمشده را به سمت باغ میکشاند.
سرورا نسبت به نخل قامت خوبان مکن
نخل قامت میوه سیب ذقن میآورد
هوش مصنوعی: ای سرور، به قد بلند نخلها حسود نباش، زیرا نخل خمیدهای که به سیب میرسد، نشاندهندهی کمال و زیبایی است.
در غم آن قامت و عارض فضولی هرکه مرد
تا قیامت خاک او سرو و سمن میآورد
هوش مصنوعی: هر کسی که در غم زیبایی و چهره دلفریب او به سوگ نشسته، تا روز قیامت بر رنج و سختی خود میافزاید و یاد و نام او را همیشه زنده نگه میدارد.