گنجور

شمارهٔ ۱۴۳

من که باشم که مرا کوی تو مسکن باشد
خاک کویت همه دم در نظر من باشد
هیچ کس پیش تو نآرد بزبان حال دلم
شمع من حال دلم پیش تو روشن باشد
دشمنان تا بکی از دوستیت شاد شوند
حال من از تو بکام دل دشمن باشد
بر سر کوی خود ای شمع مسوزان ما را
گلشن کوی تو حیف است که گلخن باشد
جان من تا بقیامت نبرم نام حیات
گر پس از مرگ مرا کوی تو مدفن باشد
به خدنگی برهان از الم و غم ما را
چند ما را الم جان و غم تن باشد
مکن از خاک درت منع فضولی ای گل
جای بلبل به ازان نیست که گلشن باشد

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من که باشم که مرا کوی تو مسکن باشد
خاک کویت همه دم در نظر من باشد
هوش مصنوعی: من چه کسی هستم که لایق آن باشم که در کوی تو زندگی کنم، اما خاک و سرزمین تو همیشه در ذهن من است و هر لحظه را به یاد تو سپری می‌کنم.
هیچ کس پیش تو نآرد بزبان حال دلم
شمع من حال دلم پیش تو روشن باشد
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند احساس واقعی من را به زبان بیاورد، اما همیشه مانند شمعی به تو روشنایی می‌بخشد و حال دلم را در حضورت نشان می‌دهد.
دشمنان تا بکی از دوستیت شاد شوند
حال من از تو بکام دل دشمن باشد
هوش مصنوعی: دشمنان تا چه زمانی از دوستی تو خوشحال خواهند بود؟ در حالی که حال من به خاطر تو به دل دشمن خوش می‌کند.
بر سر کوی خود ای شمع مسوزان ما را
گلشن کوی تو حیف است که گلخن باشد
هوش مصنوعی: بر سر کوی خود، ای شمع، ما را نسوزان. باغ و گلشن این کوچه برای ما خیلی ارزشمند است و شایسته نیست که به آتش تبدیل شود.
جان من تا بقیامت نبرم نام حیات
گر پس از مرگ مرا کوی تو مدفن باشد
هوش مصنوعی: ای زندگی من، تا وقتی که به سرانجام نرسم، هیچ‌گاه نامی از زندگی نبرم، چرا که اگر بعد از مرگم، تنها مکانی که برای من باقی بماند، کوی تو باشد.
به خدنگی برهان از الم و غم ما را
چند ما را الم جان و غم تن باشد
هوش مصنوعی: با تیر بلندی از نگرانی و درد ما را نجات بده، چرا که درد جان و غم تن ما را آزار می‌دهد.
مکن از خاک درت منع فضولی ای گل
جای بلبل به ازان نیست که گلشن باشد
هوش مصنوعی: ای گل، نگذار که از تو دوری جویند، چرا که جایی بهتر از اینجا برای بلبل نیست و وجود گلشن به خاطر توست.