شمارهٔ ۱۲۹
نیست چشم من کزو اشک جگرگون میچکد
بر سرم زخمیست از تیغت کزو خون میچکد
میچکد هردم خوی از رخسار آتشناک او
حیرتی دارم ز آتش کآب ازو چون میچکد
میکند در کوه لعل سفته سنگ خاره را
قطره کز دیده فرهاد محزون میچکد
لاله میروید برو داغ ملامت هرکجا
بهر لیلی خون دل از چشم مجنون میچکد
در درونم دل مگر بگداخت کامشب دیده را
بر رخم خونابه از اندازه بیرون میچکد
نیست شبنم کانجم از رشک در دندان تو
قطرهقطره آب میگردد ز گردون میچکد
خون دل بر رخ فضولی را ز چشم خونفشان
دمبهدم بر یاد آن لبهای میگون میچکد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست چشم من کزو اشک جگرگون میچکد
بر سرم زخمیست از تیغت کزو خون میچکد
هوش مصنوعی: چشم من به خاطر درد و رنجی که از تو دارم، پر از اشک است، مانند زخمی که از تیغ تو به وجود آمده و خونش بر سر من میچکد.
میچکد هردم خوی از رخسار آتشناک او
حیرتی دارم ز آتش کآب ازو چون میچکد
هوش مصنوعی: هر لحظه بر چهرهٔ زبانهکش این معشوق، تحول و تغییرات شگفتی نمایان است. من از چگونگی وجود آتش در او شگفتزدهام، زیرا همانطور که آب از او میچکد، آتشی نیز در درونش نهفته است.
میکند در کوه لعل سفته سنگ خاره را
قطره کز دیده فرهاد محزون میچکد
هوش مصنوعی: در دل کوه، سنگ سخت میتواند با قطرهای اشک که از چشمان فرهاد غمگین میچکد، تبدیل به سنگ قیمتی لعل شود.
لاله میروید برو داغ ملامت هرکجا
بهر لیلی خون دل از چشم مجنون میچکد
هوش مصنوعی: در مکانهای مختلف، گل لاله میروید و هر جا که لیلی است، مجنون با دلخود به خاطر عشقش اشک میریزد.
در درونم دل مگر بگداخت کامشب دیده را
بر رخم خونابه از اندازه بیرون میچکد
هوش مصنوعی: امشب در درونم احساس عجیبی دارم و اشکم بیش از حد بر رویم میریزد.
نیست شبنم کانجم از رشک در دندان تو
قطرهقطره آب میگردد ز گردون میچکد
هوش مصنوعی: شبنم در زمانی که از زیبایی و جذبه تو حسادت میکند، به قدری تحت تأثیر قرار میگیرد که قطرهقطره آب از آسمان فرو میریزد.
خون دل بر رخ فضولی را ز چشم خونفشان
دمبهدم بر یاد آن لبهای میگون میچکد
هوش مصنوعی: هر لحظه که به یاد آن لبهای زیبا میافتم، اشک حسرتی که بر چهرهام نشسته، به خاطر دلنگرانی و رنجی است که از فضولی دیگران در دل دارم.