شمارهٔ ۱۲۸
با تو وصلم شب نوروز میسر شده بود
شبم از وصل تو با روز برابر شده بود
همه شب تا بسحر خنده تو می کردی و شمع
سوختن بر من و پروانه مقرر شده بود
می گشودم گره از زلف تو وین بود سبب
که هوا مشک فشان خاک معنبر شده بود
داشت خلوتگهم از روشنی شمع فراغ
کز فروغ مه روی تو منور شده بود
در بساط طربم با قلم دولت وصل
نقش هر کام که بایست مصور شده بود
عود در آتش رشک طرب من می سوخت
که دماغم بهوای تو معطر شده بود
بود بزم طربم دوش فضولی چمنی
که مرا هم نفس آن سرو سمنبر شده بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با تو وصلم شب نوروز میسر شده بود
شبم از وصل تو با روز برابر شده بود
هوش مصنوعی: در شب نوروز، با تو ارتباطی برقرار کرده بودم که شب من به دلیل وصالت به روز تبدیل شده بود.
همه شب تا بسحر خنده تو می کردی و شمع
سوختن بر من و پروانه مقرر شده بود
هوش مصنوعی: هر شب تا صبح، تو میخندیدی و در کنار تو، شمعی به یاد من و پروانهای که به دورش میچرخید، میسوخت.
می گشودم گره از زلف تو وین بود سبب
که هوا مشک فشان خاک معنبر شده بود
هوش مصنوعی: من با باز کردن گرههای موهای تو، باعث شدم که عطر خوش برای فضا ایجاد شود و خاک از معنای عمیقتری پر شده بود.
داشت خلوتگهم از روشنی شمع فراغ
کز فروغ مه روی تو منور شده بود
هوش مصنوعی: من در خلوت خود از روشنایی شمع آرامش داشتم، چرا که نور چهره تو باعث شده بود همه جا روشن و پر نور باشد.
در بساط طربم با قلم دولت وصل
نقش هر کام که بایست مصور شده بود
هوش مصنوعی: من در حال لذت و شادی هستم و با قلمی که نماد خوشبختی و وصال محبوب است، هر خواستهام به تصویر کشیده شده و به تمامی آرزوهایم پاسخ مثبت داده شده است.
عود در آتش رشک طرب من می سوخت
که دماغم بهوای تو معطر شده بود
هوش مصنوعی: عود در آتش به خواب رفت، اما من به خاطر یاد تو شاداب شده بودم و حالم بهتر بود.
بود بزم طربم دوش فضولی چمنی
که مرا هم نفس آن سرو سمنبر شده بود
هوش مصنوعی: دیشب در میان جشن و سرور بودم، در جایی که درخت سمرم (سرو) نیز در آن بود و من هم نفس آن درخت بودم.