شمارهٔ ۴
السلام ای ساکن محنت سرای کربلا
السلام ای مستمند و مبتلای کربلا
السلام ای هربلای کربلا را کرده صبر
السلام ای مبتلای هر بلای کربلا
السلام ای بر تو خار کربلا تیغ جفا
السلام ای کشته تیغ جفای کربلا
السلام ای متصل با آب چشم و آه دل
السلام ای خسته آب و هوای کربلا
السلام ای غنچه نشگفته گلزار غم
مانده از غم تنگدل در تنگنای کربلا
السلام ای کرده جا در کربلا وز فیض خود
در دل اهل محبت کرده جای کربلا
السلام ای رشک برده زندهای هر دیار
در جوار مرقدت بر مردهای کربلا
یا شهید کربلا کردم بگرد طوف تو
رغبت سیر فضای غم فزای کربلا
یاد اندوه و غمت کردم شد از اندوه و غم
از دل من تنگ تر بر من فضای کربلا
ریخت خون در کربلا از مردم چشم قضا
از ازل این است گویا مقتضای کربلا
هر که اندر کربلا از دیده خون دل نریخت
غالبا آگه نشد از ماجرای کربلا
چرخ خاک کربلا را ساخت از خون تو گل
کرد تدبیر نیاز آن گل برای کربلا
جای آن باشد که گر بویند آید بوی خون
تا بنای دهر باشد از بنای کربلا
سرورا با یاد لبهای بخون آلوده ات
خوردن خونست کارم چون گیای کربلا
اجر من این بس که گر میرم شود سر منزلم
خاک پای جانفزای دلگشای کربلا
کربلا خوان عطای تست گردون دم بدم
می رساند بر همه عالم صلای کربلا
هر که می اید بقدر سعی و استعداد خود
بهره می گیرد از بحر عطای کربلا
نیست سبحه این که بر دستست ما را بلکه هست
دانه چندی ز در بی بهای کربلا
یا شهید کربلا از من عنایت کم مکن
چون تو شاه کربلایی من گدای کربلا
در دلم دردیست استیلای بیم معصیت
شربتی می خواهم از دارالشفای کربلا
روزگاری شد که مأوای فضولی کربلاست
نیست او را میل مأوایی ورای کربلا
هست امیدم که هرگز برنگردد تا ابد
روی ما از کعبه حاجت روای کربلا
هم چو سعی مروه لطف حق نبخشد اجرها
سعی ما را در زمین پر صفای کربلا
شمارهٔ ۳ - ستایش قاضی رکنالدین بغداد: نیست اهل درد را جز درگهت دارالشفاشمارهٔ ۵: کشید شاهد گل را صبا ز چهره نقاب
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
السلام ای ساکن محنت سرای کربلا
السلام ای مستمند و مبتلای کربلا
هوش مصنوعی: سلام بر تو ای ساکن سرزمین پر از مصیبت کربلا، سلام بر تو ای نیازمند و دچار درد کربلا.
السلام ای هربلای کربلا را کرده صبر
السلام ای مبتلای هر بلای کربلا
هوش مصنوعی: سلام بر تو ای کسی که در کربلا صبر را به نمایش گذاشتهای، سلام بر تو ای فردی که دچار هر مصیبت و بلای کربلا شدهای.
السلام ای بر تو خار کربلا تیغ جفا
السلام ای کشته تیغ جفای کربلا
هوش مصنوعی: سلام بر تو ای خار کربلا، که در برابر ظلم و ستم ایستادهای. سلام بر تو ای کسی که به دست ظلم در کربلا کشته شدهای.
السلام ای متصل با آب چشم و آه دل
السلام ای خسته آب و هوای کربلا
هوش مصنوعی: سلام بر تو ای کسی که با اشک چشم و ناله دل متصل هستی، سلام بر تو ای خسته از آب و هوای کربلا.
السلام ای غنچه نشگفته گلزار غم
مانده از غم تنگدل در تنگنای کربلا
هوش مصنوعی: سلام ای غنچهای که هنوز نشکفتهای، در باغ غم که به خاطر دل شکستهام از درد در تنگنای کربلا باقی ماندهای.
السلام ای کرده جا در کربلا وز فیض خود
در دل اهل محبت کرده جای کربلا
هوش مصنوعی: سلام بر تو که در کربلا جلویگاه قرار داری و به برکت وجودت، در دل عاشقان محبت، همچون کربلا جای گرفتهای.
السلام ای رشک برده زندهای هر دیار
در جوار مرقدت بر مردهای کربلا
هوش مصنوعی: سلام بر تو ای کسی که باعث حسادت زندگان در هر سرزمینی شدهای، در کنار مرقدت که بر شهدای کربلا قرار دارد.
یا شهید کربلا کردم بگرد طوف تو
رغبت سیر فضای غم فزای کربلا
هوش مصنوعی: ای شهید کربلا، به دور تو میگردم؛ چرا که علاقهمندم فضا و جو غمانگیز کربلا را درک کنم.
یاد اندوه و غمت کردم شد از اندوه و غم
از دل من تنگ تر بر من فضای کربلا
هوش مصنوعی: به یاد درد و غم تو افتادم و این یادآوری باعث شد که دل من بشدت از رنج و غم پر شود و فضای کربلا بر من تنگتر گردد.
ریخت خون در کربلا از مردم چشم قضا
از ازل این است گویا مقتضای کربلا
هوش مصنوعی: در واقعه کربلا، خونهای بسیاری از مردم ریخته شد و این به نظر میرسد که از قبل مقدر شده بود. به عبارتی، این اتفاق جزئی از سرنوشت و مقدرات کربلا بود.
هر که اندر کربلا از دیده خون دل نریخت
غالبا آگه نشد از ماجرای کربلا
هوش مصنوعی: هر کسی در کربلا اشکی نریخت، معمولاً از داستان و واقعه تلخ کربلا آگاه نمیشود.
چرخ خاک کربلا را ساخت از خون تو گل
کرد تدبیر نیاز آن گل برای کربلا
هوش مصنوعی: سرنوشت کربلا با خون تو شکل گرفت و به مانند گلی زیبا در آمد. این گل به تدبیر نیاز دارد تا شکوفا شود و زیباییاش را به نمایش بگذارد.
جای آن باشد که گر بویند آید بوی خون
تا بنای دهر باشد از بنای کربلا
هوش مصنوعی: اگر بگویند بوی خون در فضا پیچیده است، باید بدانیم که این را به خاطر ظهور و ماندگاری کربلا و پیام آن میدانند.
سرورا با یاد لبهای بخون آلوده ات
خوردن خونست کارم چون گیای کربلا
هوش مصنوعی: ای سرور، از یاد لبهای خونین تو، کار من شده مانند گیاهان کربلا که در خون غرق هستند.
اجر من این بس که گر میرم شود سر منزلم
خاک پای جانفزای دلگشای کربلا
هوش مصنوعی: پاداش من این است که اگر بمیرم، خاک پای جایی میشود که جانم را تازه میکند و دلم را شاد میسازد، یعنی کربلا.
کربلا خوان عطای تست گردون دم بدم
می رساند بر همه عالم صلای کربلا
هوش مصنوعی: کربلا، زمین بخشش و نعمت تو است و هر لحظه صدای آنجا به گوش تمام جهان میرسد.
هر که می اید بقدر سعی و استعداد خود
بهره می گیرد از بحر عطای کربلا
هوش مصنوعی: هر کس به اندازه تلاش و قابلیت خود از نعمتهای کربلا بهرهمند میشود.
نیست سبحه این که بر دستست ما را بلکه هست
دانه چندی ز در بی بهای کربلا
هوش مصنوعی: این گردنبند تسبیحی که به دست ماست، اهمیت چندانی ندارد؛ بلکه ارزش واقعی در اینست که چند دانه از خاک کربلا داریم که بهایی برایشان نمیتوان گذاشت.
یا شهید کربلا از من عنایت کم مکن
چون تو شاه کربلایی من گدای کربلا
هوش مصنوعی: ای شهدای کربلا، لطف و رحمت خود را از من کم نکنید، زیرا تو سلطان کربلا هستی و من بندۀ کربلا.
در دلم دردیست استیلای بیم معصیت
شربتی می خواهم از دارالشفای کربلا
هوش مصنوعی: در دل من دردی وجود دارد و ترسی از گناه دارم. من به شفا و درمانی نیاز دارم که تنها از کربلا میتوانم بیابم.
روزگاری شد که مأوای فضولی کربلاست
نیست او را میل مأوایی ورای کربلا
هوش مصنوعی: زمانی فرارسیده که کربلا محل سکونت فضولی شده است، اما دل او جایی فراتر از کربلا را میجوید.
هست امیدم که هرگز برنگردد تا ابد
روی ما از کعبه حاجت روای کربلا
هوش مصنوعی: امیدم این است که چهرهات هرگز به عقب برنگردد و همیشه از کعبه حاجتروای کربلا باشد.
هم چو سعی مروه لطف حق نبخشد اجرها
سعی ما را در زمین پر صفای کربلا
هوش مصنوعی: مثل تلاش مروه که لطف و رحمت خداوند اجرهایی به ما نمیدهد، تلاشهای ما هم در زمین زیبا و پر برکت کربلا پاداشی نخواهد داشت.