گنجور

شمارهٔ ۳ - ستایش قاضی رکن‌الدین بغداد

نیست اهل درد را جز درگهت دارالشفا
بی دوا دردی کزین درگه نمی یابد دوا
بود بی دردی مرا مانع ز ذوق وصل او
بنده دردم که شد سوی تو دردم رهنما
نیست جز ما دردمندی کز تو درمانی نیافت
غالبا واقف نه از دردمندیهای ما
درد ما را می دهد درمان لب لعلت مگر
کرده در حکمت ارسطوی زمان را اقتدا
آنکه گر در آفرینش دخل سازد حکمتش
می شوند از لقوه و فالج بری ارض و سما
آنکه خود را گر کند در دأب حکمت امتحان
وانکه در علم طبابت گر شود طبع آزما
می تواند کرد زائل ضعف از ترکیب کاه
می تواند برد صفرا را ز طبع کهربا
حاوی قانون فن مستخرج تقویم طب
بو علی رای و ارسطو سیرت و لقمان لقا
ای ضمیر انورت آیینه از فیض حق
ذات پاکت مودع آثار قدرت را بنا
در طریق علم می گفتی ترا لقمان اگر
چاره می کرد لقمان نیز بر فوت فنا
بر نمی آید ز عیسی کار فیض حکمتت
کار عیسی چیست پیش حکمتت غیر از دعا
ضبط صحت آنچنان کردی که در عالم نماند
خسته جز چشم بیمار بتان دلربا
گر نمی شد ظالم و می داشت اندک مردمی
می گرفت از سرمه دان فیضت آنهم توتیا
شمه در اعتدال درد ارکان فی المثل
گر ضمیر حکمت آیین ترا باشد رضا
حدت خشکی شود از خاک و آتش برطرف
گردد افراد رطوبت زائل از آب و هوا
در سلوک ار از تو گیرد خضر دستورالعمل
کی کشد منت ز آب زندگی بهر بقا
خاک دانایان یونان را فلک تخمیر داد
یافت زان گل بنیه ترکیب معمورت بنا
هست از ایجاد عالم طاعت ایزد مراد
طاعت ایزد بشرط صحت نفس قوا
صحبت نفس قوا وابسته تدبیر تست
کیست غمخوار خلایق جز تو از بهر خدا
پادشا را دخل در کار نظام عالم است
حکمتت را دخل در ذات شریف پادشا
زان سبب فرض است بر عالم دعای دولتت
دولتت باقی که عالم را تو می داری بپا
چون حکیم رأی تو دارد تصرف در علوم
لفظ و معنی از تو خواهد یافت اصلاح خطا
جای آن دارد رود سستی ز ترکیب کلام
حرف علت را نماند در دل تصریف جا
هست رکن العز و الاقبال والدین نام تو
بهتر از تو سلطنت رکنی ندارد مجملا
هیچ سری نیست پنهان از صفای باطنت
می کنی هر درد را تشخیص قبل از ابتدا
فارغند از کلبه عطار بیماران تو
می رسد بیمار را از نسخه ات بوی شفا
سرو را ناگه ز تأثیر هوای مختلف
روزگارم کرد در دام بلایی مبتلا
زد بجان عشق آتشم زانسان که شد در عنصرم
حظ سودایی فزون و انشراق ماعدا
از بخار خون دل سودا بمغز ما رساند
بوی سرسام صداع و صدع مالخولیا
بسته شد در هر رگم از خون فاسد صد گره
زد بصحرای تنم صد خیمه سلطان بلا
نه بتشخیص مرض در نبض کس دستم گرفت
نه کس از قاروره ام شد مطلع بر ماجرا
گه به پرهیزم گروهی در بدن افزود ضعف
گه به تعیین غذایم داد بعضی امتلا
من نمی دانم مرا امکان بهبودی نماند
یا طبابت نیست جز نامی چو علم کیمیا
ضعف قوت یافت قوت ضعف در ترکیب من
دوری روح از بدن نزدیک شد دور از شما
بخت بعد از نا امیدیها نویدم از تو داد
از مرض خوفی که بود اکنون بصحت شد رجا
شربتی می خواهم از دارالشفای حکمتت
ظاهرا در من دلیل صحتست این اشتها
می کنم پرهیز اگر فرمایی از آب حیات
می خورم از زهر قاتل گر کنی تعیین غدا
تا توان بهر خدا مگذار تا سازد مرض
بی اجل اعضای ترکیب مرا از هم جدا
سعی در تنظیم ترکیب فضولی کم مکن
در علاج درد او سعی از تو بهبود از خدا
تا مزاج دهر را هست انحرافی از فساد
تا بنای درد دارد رخنه ز آسیب دوا
باد ممکن فیض را صحت بفیض حکمتت
باد حاصل خلق را از حکمتت هر مدعا

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیست اهل درد را جز درگهت دارالشفا
بی دوا دردی کزین درگه نمی یابد دوا
هوش مصنوعی: هیچکس غیر از اهل درد نمی‌تواند جز درگاه تو را پناهگاهی برای درمان بیابد، زیرا دردی که از این درگاه نشأت می‌گیرد، درمانی جز درگاه تو ندارد.
بود بی دردی مرا مانع ز ذوق وصل او
بنده دردم که شد سوی تو دردم رهنما
هوش مصنوعی: من بدون درد و رنج نمی‌توانم به عشق و وصال معشوق خود طعم و لذت ببرم. اما حالا که دردم راهنمای من به سوی تو شده است، دیگر نمی‌توانم از آن بی‌نیاز باشم.
نیست جز ما دردمندی کز تو درمانی نیافت
غالبا واقف نه از دردمندیهای ما
هوش مصنوعی: جز ما کسی نیست که دردی داشته باشد و از تو درمانی نیابد، و بیشتر مردم از دردهای ما بی‌خبرند.
درد ما را می دهد درمان لب لعلت مگر
کرده در حکمت ارسطوی زمان را اقتدا
هوش مصنوعی: درد ما را تنها لب شیرین تو درمان می‌کند، گویی که زمان به wisdom ارسطو پیروی کرده است.
آنکه گر در آفرینش دخل سازد حکمتش
می شوند از لقوه و فالج بری ارض و سما
هوش مصنوعی: کسی که در خلقت با افکار و تصوراتش دخالت می‌کند، حکمتش به قدری می‌شود که زمین و آسمان از نقص و ناتوانی پاک می‌شوند.
آنکه خود را گر کند در دأب حکمت امتحان
وانکه در علم طبابت گر شود طبع آزما
هوش مصنوعی: کسی که با تلاش و کوشش در پی شناخت حکمت است و همچنین کسی که در علم پزشکی می‌خواهد توانایی‌های خود را آزمایش کند، می‌توانند به تعمق و تلاش بیشتری بپردازند تا به نتایج بهتری دست یابند.
می تواند کرد زائل ضعف از ترکیب کاه
می تواند برد صفرا را ز طبع کهربا
هوش مصنوعی: می‌توان ضعف را از ترکیب کاه زدود و می‌توان زشتی را از طبیعت کهربا دور کرد.
حاوی قانون فن مستخرج تقویم طب
بو علی رای و ارسطو سیرت و لقمان لقا
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف اصول و قواعدی می‌پردازد که مربوط به علم و هنرهایی است که در دوره‌های مختلف توسط شخصیت‌های مشهور مانند ابوعلی سینا، ارسطو و لقمان ارائه شده‌اند. این اصول شامل روش‌های علمی و فلسفی است که به انسان کمک می‌کند تا درک بهتری از طبیعت و زندگی پیدا کند. در اینجا، اشاره به تقویم و نحوه تنظیم آن، همچنین فنون پزشکی و حکمت‌هایی است که از گذشته تا امروز منتقل شده‌اند.
ای ضمیر انورت آیینه از فیض حق
ذات پاکت مودع آثار قدرت را بنا
هوش مصنوعی: ای درون پاک تو، آینه‌ای است که فیض خداوند در آن جلوه‌گر شده و نشانه‌های قدرت او در وجود تو نهفته است.
در طریق علم می گفتی ترا لقمان اگر
چاره می کرد لقمان نیز بر فوت فنا
هوش مصنوعی: در مسیر دانش می‌گفتی که اگر لقمان هم راه حلی داشت، باز هم نمی‌توانست مانع از وقوع فنا و نابودی شود.
بر نمی آید ز عیسی کار فیض حکمتت
کار عیسی چیست پیش حکمتت غیر از دعا
هوش مصنوعی: از عیسی چه کار خاصی برنمی‌آید، زیرا فیض و حکمت تو بالاتر از آن است. در برابر حکمت تو، دعا کردن تنها چیزی است که از دیگران برمی‌آید.
ضبط صحت آنچنان کردی که در عالم نماند
خسته جز چشم بیمار بتان دلربا
هوش مصنوعی: تو به گونه‌ای این زیبایی را ثبت کرده‌ای که در جهان هیچ کس غیر از چشم بیمار عاشقان دلربا خسته و پژمرده نمانده است.
گر نمی شد ظالم و می داشت اندک مردمی
می گرفت از سرمه دان فیضت آنهم توتیا
هوش مصنوعی: اگر ظلم و ستم در کار نبود و اندکی انصاف و انسانیت وجود داشت، تو هم می‌توانستی از ظرف سیاهم (سرمه‌دان) بهره‌مند شوی و به حالت نیکویی برسی.
شمه در اعتدال درد ارکان فی المثل
گر ضمیر حکمت آیین ترا باشد رضا
هوش مصنوعی: اگر در میانه درد، نشانه‌ای از اعتدال ببینی، مانند این است که اگر نیایش و تفکر به حکمت، تو را راضی کند.
حدت خشکی شود از خاک و آتش برطرف
گردد افراد رطوبت زائل از آب و هوا
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم به زبان ساده بیان کنیم، زمانی که خشکی و گرما از بین بروند و رطوبت نیز از آب و هوا پاک شود، به نوعی شرایط طبیعی بهبود پیدا می‌کند.
در سلوک ار از تو گیرد خضر دستورالعمل
کی کشد منت ز آب زندگی بهر بقا
هوش مصنوعی: اگر در مسیر سلوک و خودسازی، خضر (نماد هدایت) از تو مشاوره و راهنمایی بگیرد، دیگر چرا باید از آب زندگی که مظهر جاودانگی است، منت بکشیم؟
خاک دانایان یونان را فلک تخمیر داد
یافت زان گل بنیه ترکیب معمورت بنا
هوش مصنوعی: آسمان، خاک خردمندان یونان را به دقت مخلوط کرده و از آن، پایه و اساس ساختن زندگی را به وجود آورده است.
هست از ایجاد عالم طاعت ایزد مراد
طاعت ایزد بشرط صحت نفس قوا
هوش مصنوعی: جهانی که به وجود آمده، نتیجه‌ی اطاعت از خداوند است و هدف از این اطاعت، رضایت خداوند است، به شرطی که نفس انسان سالم باشد و از نیروهای مناسب برخوردار باشد.
صحبت نفس قوا وابسته تدبیر تست
کیست غمخوار خلایق جز تو از بهر خدا
هوش مصنوعی: این بیت درباره اهمیت نقش و تأثیر انسان در زندگی دیگران صحبت می‌کند. اشاره دارد به اینکه تنها کسی که می‌تواند از روی نیک‌خواهی به سرنوشت انسان‌ها رسیدگی کند، خود اوست. به عبارت دیگر، بدون تدبیر و تلاش فردی، دیگران نمی‌توانند به خوبی به مشکلات و نیازهای یکدیگر رسیدگی کنند. این پیام می‌تواند به نوعی از احساس مسئولیت و اراده در برابر مشکلات زندگی تعبیر شود.
پادشا را دخل در کار نظام عالم است
حکمتت را دخل در ذات شریف پادشا
هوش مصنوعی: حکمت تو در ذات بزرگ پادشاه جایگاهی دارد و او در اداره نظام دنیا نقش دارد.
زان سبب فرض است بر عالم دعای دولتت
دولتت باقی که عالم را تو می داری بپا
هوش مصنوعی: به همین خاطر بر همه واجب است که برای پایدار ماندن حکومت تو دعا کنند، زیرا تو جهان را به پا می‌داری.
چون حکیم رأی تو دارد تصرف در علوم
لفظ و معنی از تو خواهد یافت اصلاح خطا
هوش مصنوعی: وقتی حکیم نظر تو را بپذیرد، در زمینه‌های علمی و معنایی از تو کمک می‌گیرد و خطاها را اصلاح می‌کند.
جای آن دارد رود سستی ز ترکیب کلام
حرف علت را نماند در دل تصریف جا
هوش مصنوعی: رودخانه‌ای که آرام و ساکت است، شایسته نیست که از ترکیب سخنان معانی عمیق را در دل خود نگه ندارد.
هست رکن العز و الاقبال والدین نام تو
بهتر از تو سلطنت رکنی ندارد مجملا
هوش مصنوعی: والدین تو اساس عزت و محبت هستند و نام تو از هر سلطنت و مقام بالاتری برخوردار است.
هیچ سری نیست پنهان از صفای باطنت
می کنی هر درد را تشخیص قبل از ابتدا
هوش مصنوعی: هیچ چیزی از زیبایی درون تو پنهان نیست و تو قادر هستی هر مشکل را قبل از اینکه به وجود بیاید، شناسایی کنی.
فارغند از کلبه عطار بیماران تو
می رسد بیمار را از نسخه ات بوی شفا
هوش مصنوعی: بیماران از کلبه عطار دور هستند و به تو می‌رسند، زیرا عطر healing (شفا) از نسخه‌ی تو به مشام می‌رسد.
سرو را ناگه ز تأثیر هوای مختلف
روزگارم کرد در دام بلایی مبتلا
هوش مصنوعی: ناگهان تغییرات زندگی باعث شد که به مشکلات و سختی‌ها دچار شوم.
زد بجان عشق آتشم زانسان که شد در عنصرم
حظ سودایی فزون و انشراق ماعدا
هوش مصنوعی: عشق به جانم افتاده و از آنچه هستم شعله‌ور شدم، زیرا وجودم پر شده از لذت‌های سوداگرانه و نورانیت‌های دیگر.
از بخار خون دل سودا بمغز ما رساند
بوی سرسام صداع و صدع مالخولیا
هوش مصنوعی: بخار ناشی از خون دل، بویی به مغز ما می‌رساند که شبیه به حالتی از جنون و بیماری‌های روحی است.
بسته شد در هر رگم از خون فاسد صد گره
زد بصحرای تنم صد خیمه سلطان بلا
هوش مصنوعی: در هر رگ من، خون آلوده‌ای جاری است که باعث ایجاد مشکلات و دردهای فراوانی در وجودم شده و مانند چادرهای سلطنتی در صحرا، مشکلات و سختی‌ها به زندگی‌ام تسلط پیدا کرده‌اند.
نه بتشخیص مرض در نبض کس دستم گرفت
نه کس از قاروره ام شد مطلع بر ماجرا
هوش مصنوعی: نه توانستم با نبض کسی بیماری او را تشخیص دهم و نه کسی از محتوای بطری من از ماجرای درونم آگاه شد.
گه به پرهیزم گروهی در بدن افزود ضعف
گه به تعیین غذایم داد بعضی امتلا
هوش مصنوعی: گاهی اوقات گروهی از افراد باعث می‌شوند که من احساس ضعف کنم و برخی اوقات انتخاب غذایم موجب سنگینی و ناراحتی در بدنم می‌شود.
من نمی دانم مرا امکان بهبودی نماند
یا طبابت نیست جز نامی چو علم کیمیا
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم آیا دیگر فرصتی برای بهبود من وجود ندارد یا اینکه درمانی برای من نیست جز نامی مانند علم کیمیا که فقط به صورت ظاهری است.
ضعف قوت یافت قوت ضعف در ترکیب من
دوری روح از بدن نزدیک شد دور از شما
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که ضعف به نوعی قدرت پیدا کرده و قدرت، ضعیف شده است. همچنین، فاصله‌ی روح از بدن کمتر شده و از شما فاصله‌ای بیشتر احساس می‌شود. این جملات به نوعی از تغییرات درونی و احساس فراق اشاره دارد.
بخت بعد از نا امیدیها نویدم از تو داد
از مرض خوفی که بود اکنون بصحت شد رجا
هوش مصنوعی: پس از ناامیدی‌هایی که داشتم، بخت به من خبر خوشی از تو داد. مرضی که به خاطر ترس داشتم، اکنون به سلامت تبدیل شده است و امیدواری برایم ایجاد کرده است.
شربتی می خواهم از دارالشفای حکمتت
ظاهرا در من دلیل صحتست این اشتها
هوش مصنوعی: من خواهان نوشیدنی‌ای هستم از منبع درمان حکمت تو، به نظر می‌رسد که در من نشانه‌ای از درستی این اشتیاق وجود دارد.
می کنم پرهیز اگر فرمایی از آب حیات
می خورم از زهر قاتل گر کنی تعیین غدا
هوش مصنوعی: اگر تو بخواهی، من از آب حیات پرهیز می‌کنم و اگر بگویی، حتی از زهر کشنده هم می‌نوشم.
تا توان بهر خدا مگذار تا سازد مرض
بی اجل اعضای ترکیب مرا از هم جدا
هوش مصنوعی: هر زمان که می‌توانی، به خاطر خدا از هیچ تلاشی دریغ نکن، زیرا که او می‌تواند بیماری بدون اجل و فرصت را به‌وجود آورد که اعضای بدن مرا از هم جدا کند.
سعی در تنظیم ترکیب فضولی کم مکن
در علاج درد او سعی از تو بهبود از خدا
هوش مصنوعی: در تلاش برای بهبود وضعیت او، زیاد در ترکیب و تنظیم کارها دخالت نکن. تلاش تو ممکن است مؤثر باشد، اما در نهایت بهبودی از جانب خداست.
تا مزاج دهر را هست انحرافی از فساد
تا بنای درد دارد رخنه ز آسیب دوا
هوش مصنوعی: تا زمانی که حال و وضعیت زمانه به انحراف از فساد دچار باشد، درمانی برای دردها وجود دارد. اگر حال دنیا رو به فساد نرود و در بنیاد دردها به مشکل برنخورد، نتایج و آسیب‌های درمان مشخص می‌شود.
باد ممکن فیض را صحت بفیض حکمتت
باد حاصل خلق را از حکمتت هر مدعا
هوش مصنوعی: باد ممکن است بهترین نعمت‌ها و برکات را از حکمت تو به ارمغان آورد، و به وسیله حکمت تو، آفریدگان را از هر ادعایی بهره‌مند سازد.