گنجور

شمارهٔ ۳۳

ای دل از غم مفکن رخنه بدیوار امل
صبر کن کآخر هر کار بهست از اول
ناامیدی مکن از بد شدن کار که هست
عقل را قاعده حسن امل حسن عمل
گرچه مشکل شدن کار ز دورست مدام
مشکلی نیست که از دور نمی گردد حل
تو همانی که دم از فیض قناعت زده
تو همانی که نداری گذار از حکم ازل
چه شد آیا که خلاف ره و رسم معهود
با قضا هست ترا دمبدم آهنگ جدل
با فلک دست و گریبان شده دعوی داری
که چرا نیست مرا همچو تو پرسیم بغل
چیست این رای سراسیمه که انداخته ای
به بنای ورع از دغدغه سهل خلل
گر ترا نیست نصیبی ز نهان خانه غیب
چه شود حاصل تذویر چه خیزد ز حیل
ور ز گنجینه تقدیر نصیب است ترا
می رساند سببی حضرت حق عز و جل
راست زانگونه در مهلکه ناکامی
سبب کام تو شد آصف دوران محل
در دریای کرم حضرت قاضی چلبی
ناظم سلسله رابطه دین و دول
نیک بختی که ز حل گر شود از خدامش
مشتری می طلبد فیض سعادت ز زحل
می تواند که دهد نظم بحسن تدبیر
که جهان را شود اجزای تناسب مختل
آیتی آمده در شان رفاهیت ملک
رحمتی بر همه خلق ز خالق منزل
نسق دانش او آمده از ما در غیب
توامان با روش شرع نبی مرسل
قلم اوست پی روشنی ظلمت ملک
آخرین شمع که افروخته عقل اول
ای ز آیینه صدق سخنانت دیده
عکس خود را همه ارباب خطا اهل زلل
گرچه در شربت لطف تو خواصیست مفید
می کند طبع بآن میل جبلی چو عسل
ز هر قهر تو هم از فایده خالی نیست
محض فیضیست چو خاصیت تخم حنظل
همه اسفل شده از فیض نوالت اعلا
همه اعلا شده در جنب جلالت اسفل
بود در جسم ولایت ز جفا کسر تمام
کرد جباریش ادارک تو مفصل مفصل
هر چه تدبیر ترا نیست موافق مشکل
که شمارد خرد از قاعده مستعمل
هر که پرسد ز من از هستی عرش اعظم
جای دارد که ترا گویم و آرم بمثل
سرو را نیست چنان سهل مرا محنت دل
که درین نسخه دهم شرح بوجه اسهل
هست امید که تفصیل المهای مرا
متأمل شده تحقیق کنی زین مجمل
تا اجل را گذری هست سوی ملک وجود
تا جهان را سبب نظم نمودست و علل
باد عدل تو مواد و علل نظم جهان
دور از دامن اندیشه تو دست اجل

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل از غم مفکن رخنه بدیوار امل
صبر کن کآخر هر کار بهست از اول
هوش مصنوعی: ای دل، از غصه‌ها نگران نباش و برای آینده ناامیدی نداشته باش. صبر کن، زیرا در نهایت هر کاری به خوبی آغاز می‌شود و پایان خوشی خواهد داشت.
ناامیدی مکن از بد شدن کار که هست
عقل را قاعده حسن امل حسن عمل
هوش مصنوعی: از ناامیدی در بد شدن کارها دست بردار، زیرا عقل به این نکته معتقد است که امید خوب، باعث انجام کارهای خوب می‌شود.
گرچه مشکل شدن کار ز دورست مدام
مشکلی نیست که از دور نمی گردد حل
هوش مصنوعی: هرچند که کارها به نظر سخت و دشوار می‌آید، اما این مشکلات از فاصله دور قابل حل و ایجاد نشدنی نیستند.
تو همانی که دم از فیض قناعت زده
تو همانی که نداری گذار از حکم ازل
هوش مصنوعی: تو همان کسی هستی که درباره نعمت قناعت صحبت می‌کنی، اما در واقع نمی‌توانی از تقدیر و سرنوشت خود رهایی پیدا کنی.
چه شد آیا که خلاف ره و رسم معهود
با قضا هست ترا دمبدم آهنگ جدل
هوش مصنوعی: چه اتفاقی افتاده که برخلاف راه و رسم شناخته شده، تو دائما در حال بحث و جدل هستی؟
با فلک دست و گریبان شده دعوی داری
که چرا نیست مرا همچو تو پرسیم بغل
هوش مصنوعی: من با آسمان درگیر شده‌ام و از او می‌پرسم چرا مانند تو از من حمایت نمی‌کند و در آغوشم نمی‌گیرد.
چیست این رای سراسیمه که انداخته ای
به بنای ورع از دغدغه سهل خلل
هوش مصنوعی: این چه نظری است که به سرعت و بی‌حواس داده‌ای و باعث شده که در بنیاد تقوا نگران نقص‌های ساده باشی؟
گر ترا نیست نصیبی ز نهان خانه غیب
چه شود حاصل تذویر چه خیزد ز حیل
هوش مصنوعی: اگر تو از چیزهای پنهانی که در عالم غیب وجود دارد بهره‌ای نداری، هیچ سودی از تزویر و فریب به دست نخواهی آورد.
ور ز گنجینه تقدیر نصیب است ترا
می رساند سببی حضرت حق عز و جل
هوش مصنوعی: اگر مقدر شده باشد که چیزی از گنجینه‌ی تقدیر به تو برسد، حتماً به وسیله‌ای از جانب خداوند متعال به تو خواهد رسید.
راست زانگونه در مهلکه ناکامی
سبب کام تو شد آصف دوران محل
هوش مصنوعی: در شرایط سخت و دشوار، آنچه باعث رسیدن تو به موفقیت شد، حکمت و تدبیر آصف است.
در دریای کرم حضرت قاضی چلبی
ناظم سلسله رابطه دین و دول
هوش مصنوعی: در دریای لطف و کرم قاضی چلبی، که ناظم و مدیریت‌کننده ارتباط میان دین و حکومت است.
نیک بختی که ز حل گر شود از خدامش
مشتری می طلبد فیض سعادت ز زحل
هوش مصنوعی: انسان خوشبختی که بخت خوبش به او یاری دهد، از خداوند درخواست می‌کند که نعمت‌های خوشبختی و سعادت را به او عطا کند.
می تواند که دهد نظم بحسن تدبیر
که جهان را شود اجزای تناسب مختل
هوش مصنوعی: احتمال دارد که با تدبیر و برنامه‌ریزی خوب، زیبایی‌هایی را به وجود آورد، اما اگر این تدبیر به خوبی انجام نشود، ممکن است ساختار جهان مختل شود و هماهنگی‌اش بهم بریزد.
آیتی آمده در شان رفاهیت ملک
رحمتی بر همه خلق ز خالق منزل
هوش مصنوعی: آیتی از زیبایی‌های تو در مورد رفاه و رحمت بر تمام انسان‌ها، نشانه‌ای از مهربانی خالق است که در زمین قرار دارد.
نسق دانش او آمده از ما در غیب
توامان با روش شرع نبی مرسل
هوش مصنوعی: علم او از ما گرفته شده است و به طور همزمان با روش‌های شریعت پیامبر نازل شده است.
قلم اوست پی روشنی ظلمت ملک
آخرین شمع که افروخته عقل اول
هوش مصنوعی: یعنی قلم او باعث روشن شدن تاریکی می‌شود و در نهایت، عقل اولین به عنوان آخرین شمعی که روشن است، شناخته می‌شود.
ای ز آیینه صدق سخنانت دیده
عکس خود را همه ارباب خطا اهل زلل
هوش مصنوعی: ای کسی که با صداقت صحبت می‌کنی، نگاه کن که تمام کسانی که دچار اشتباه و لغزش هستند، در آینه‌ی سخنان تو تصویر خود را می‌بینند.
گرچه در شربت لطف تو خواصیست مفید
می کند طبع بآن میل جبلی چو عسل
هوش مصنوعی: اگرچه در شیرینی و لطف تو خواص مفیدی نهفته است، اما طبیعت انسان به طعم شیرین و لذیذ گرایش دارد، مانند عسل.
ز هر قهر تو هم از فایده خالی نیست
محض فیضیست چو خاصیت تخم حنظل
هوش مصنوعی: هر بار که از تو دلگیر می‌شوم، بی‌فایده نیست؛ زیرا در آن نیز نوعی خیر و برکت وجود دارد، همان‌طور که دانه‌های حنظل خاصیتی دارند.
همه اسفل شده از فیض نوالت اعلا
همه اعلا شده در جنب جلالت اسفل
هوش مصنوعی: تمام موجودات پایین‌تر، به خاطر نعمت‌های بلندمرتبه تو، به مقام والایی رسیده‌اند و همه چیزهای بالا نیز در سایه جلال و عظمت موجودات پایین‌تر قرار دارند.
بود در جسم ولایت ز جفا کسر تمام
کرد جباریش ادارک تو مفصل مفصل
هوش مصنوعی: در وجود روحانی ولایت، جفا و سختی، تمام وجود جباری را شکسته و او را به درک عمیق‌تری از مفاهیم و معانی رسانده است.
هر چه تدبیر ترا نیست موافق مشکل
که شمارد خرد از قاعده مستعمل
هوش مصنوعی: هرچه تدبیر و فکری که در نظر داری، اگر با مشکلات و دشواری‌ها همخوانی نداشته باشد، عقل تو آن را به عنوان راه‌حل معتبر نمی‌داند.
هر که پرسد ز من از هستی عرش اعظم
جای دارد که ترا گویم و آرم بمثل
هوش مصنوعی: هرکسی که از من درباره بزرگی و عظمت پرسش کند، جایگاه و مقام رفیع عرش را به او می‌گویم و آن را به گونه‌ای برایش توضیح می‌دهم که قابل درک باشد.
سرو را نیست چنان سهل مرا محنت دل
که درین نسخه دهم شرح بوجه اسهل
هوش مصنوعی: من نمی‌توانم به راحتی درد دل خود را بیان کنم، زیرا مشکلاتی که دارم بسیار پیچیده‌تر از آن است که با کلمات ساده قابل توصیف باشد.
هست امید که تفصیل المهای مرا
متأمل شده تحقیق کنی زین مجمل
هوش مصنوعی: امیدوارم که به جزئیات نوشته‌هایم توجه کنی و آن‌ها را به دقت بررسی کنی، چرا که بخشی از این نوشته‌ها مختصر و خلاصه شده هستند.
تا اجل را گذری هست سوی ملک وجود
تا جهان را سبب نظم نمودست و علل
هوش مصنوعی: زمانی که مرگ به دنیا سر می‌زند و از آن می‌گذرد، به این معناست که جهان وجود و نظم آن به واسطه علت‌ها و دلایل مختلف شکل گرفته است.
باد عدل تو مواد و علل نظم جهان
دور از دامن اندیشه تو دست اجل
هوش مصنوعی: وجود تو مانند بادی است که نظم و ترتیب جهان را به جریان می‌اندازد و عوامل آن را شکل می‌دهد. بدون اندیشه و تفکر تو، سرنوشت و تقدیر از کنترل و اراده ما دور می‌شود.