گنجور

شمارهٔ ۲۲

هر که در بزم بلا جام توکل در کشید
از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید
نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست
ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید
طالب نام نکو را نیست باکی از بلا
گنج گر باید نباید بیمی از اژدر کشید
هر که جایز دید بهر مهر صرف نقد جان
بی تردد نو عروس ملک را در بر کشید
زان سبب شد پایه رفعت مسلم ابر را
کز شعاع برق شمشیری ببحر و بر کشید
زان جهت بگرفت عالم را سراسر آفتاب
کز فروغ خویش بر روی زمین خنجر کشید
دور در بربود گردون را ز ره تا صبحدم
صبحدم چون شد ز بیم سر بسر در کشید
غالبا ترسنده از تیغی که بر فتح ملک
شاه دارا قدر جم جاه فریدون فر کشید
آن بلند اختر که در پیش نظر مرقوم یافت
نقش هر کامی که بر لوح دل انور کشید
آسمان قدری که در صدر علو اقتدار
پنجه اقبالش از فرق فلک افسر کشید
نیست غیر از نام او ذکر زبان روزگار
ذکر او بر رشته نظم زبان گوهر کشید
شام جم جاه فلک رفعت که از خاک درش
گر غباری خواست سر بر طارم اخضر کشید
با شکوه سلطنت صاحب قران عالم است
بهر فتح مملکت هر جا که او لشکر کشید
توسنش را آسمان از نقره مه نعل بست
محملش را چون قطار ناقه هفت اختر کشید
نقش بند رغبتش بهر تماشای ملوک
بر بساط حکم کسری صورت قیصر کشید
کلک نقاش رضایش بهر تزیین دیار
بر سریر ملک دارا نقش اسکندر کشید
شاهباز نصرتش محروسه آفاق را
همچو صید کشته بهر طعمه زیر پر کشید
رغبتش بر هر چه غالب شد تمتع بر گرفت
همتش از هر چه نفرت کرد دامن بر کشید
سروری کز بهر بزم افروزی ملک از ازل
ساغر همت ز دست ساقی کوثر کشید
در گلستان ولایت تا دهد گلهای فتح
گلبن قدرش نم از سرچشمه حیدر کشید
گردباد عرصه جولان او روز مصاف
میل اثبات هنر در چشم هر صفدر کشید
نیست مقدور بشر بر روی اهل روزگار
خوان احسانی که آن شاه ملک منظر کشید
گاه اظهار کرم از خرمن احسان او
مور جای جو بمنزلگاه خود جوهر کشید
از عطایش دهر بختی زمین را یاد کرد
وز کرانی تا نیندازد بنه چنبر کشید
در حصول مقصد از دوران نمی خواهد مدد
پادشاهی را چه باید منت از چاکر کشید
در تمنای دل از گردون نمی گردد حساب
بی نیازی را چه باید ناز فرمان بر کشید
ای فلک قدر ملک رفعت که دست همتت
پرده تخفیف بر تعظیم هر سرور کشید
بیم تیغت رسم غفلت را ز عالم بر فکند
پنبه از گوش جگرداران هر کشور کشید
سرگران را بهر دفع خواب غفلت روزگار
نقش شمشیر تو بر بالین و بر بستر کشید
بس که اقبال تو پی در پی سپه مانند ابر
گه بسوی باختر گه جانب خاور کشید
از اثرهای سپه بر صفحه روی زمین
بهر تحریر خط فتح ظفر منظر کشید
کردی از درگاه قدرت سوی دریا برد باد
سرمه کرد آن گرد را دریا بچشم تر کشید
حرفی از خلق عظیمت خواند در گردون ملک
داغ شوقت بر دل بر جیس و ماه و خور کشید
تخت و تاج سلطنت نقش تو دارد کز ازل
طرح این منصب بنامت ایزد داور کشید
سرورا حاجت گه خلق است در عالم درت
زین سبب دولت فضولی را سوی این در کشید
هست امیدم که احکام ترا اجرا دهد
آنکه بر رخسار خوبان خطی از عنبر کشید

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که در بزم بلا جام توکل در کشید
از خمار محنت و غم درد سر کمتر کشید
هوش مصنوعی: هر کسی که در شرایط سخت و دشوار به اعتماد به خداوند متکی باشد، از تلخی‌ها و مشکلات زندگی کمتر رنج خواهد برد.
نشئه ذوق ظفر در ساغر بزم بلاست
ای خوش آن مستی که می مردانه تن ساغر کشید
هوش مصنوعی: طعم پیروزی در می‌گساری در میان سختی‌هاست. خوشا به حال آن کسی که به‌طور شجاعانه و با دل‌گرمی، این می را سر می‌کشد.
طالب نام نکو را نیست باکی از بلا
گنج گر باید نباید بیمی از اژدر کشید
هوش مصنوعی: کسی که دنبال نام نیکو است، از سختی‌ها و مشکلات نمی‌ترسد; اگر به دنبال گنجی ارزشمند باشد، نباید از خطرات و موجودات ترسناک بهراسد.
هر که جایز دید بهر مهر صرف نقد جان
بی تردد نو عروس ملک را در بر کشید
هوش مصنوعی: هر کسی که احساس کند که عشق و محبت قابل قبول است، باید بدون هیچ تردیدی جانش را فدای آن کند و در آغوش محبوبش مانند عروس تازه عروسی بماند.
زان سبب شد پایه رفعت مسلم ابر را
کز شعاع برق شمشیری ببحر و بر کشید
هوش مصنوعی: به دلیل تابش شدید نور و درخشش برق مانند شمشیر، پایه بلندی ابر به وجود آمد که به دریا و خشکی سر کشید.
زان جهت بگرفت عالم را سراسر آفتاب
کز فروغ خویش بر روی زمین خنجر کشید
هوش مصنوعی: به همین دلیل، جهان به طور کامل در نور آفتاب غرق شد، چرا که این نور با قدرت و روشنی خاص خود بر زمین تابید و مانند خنجری بر دل زمین فرود آمد.
دور در بربود گردون را ز ره تا صبحدم
صبحدم چون شد ز بیم سر بسر در کشید
هوش مصنوعی: هوا تا صبح به خاطر نگرانی، تمام شب را در تاریکی و پنهانی گذراند. دور تا دور آسمان هم به شدت تغییر کرده بود.
غالبا ترسنده از تیغی که بر فتح ملک
شاه دارا قدر جم جاه فریدون فر کشید
هوش مصنوعی: معنای این بیت این است که ترسندگانی که به موفقیت و قدرت می‌رسند، به خاطر ترس از پیروزی قهرمانان گذشته، همچون فریدون و جم، احساس کافی بودن نمی‌کنند. در واقع، آن‌ها همیشه در حال نگرانی از چالش‌ها و خطراتی هستند که ممکن است بر سر راهشان قرار گیرد.
آن بلند اختر که در پیش نظر مرقوم یافت
نقش هر کامی که بر لوح دل انور کشید
هوش مصنوعی: آن ستاره درخشان که در دیدگاه ما نمایان است، تصویر هر موفقیتی را که در دل روشن و پاک ما ثبت کرده، به یادگار دارد.
آسمان قدری که در صدر علو اقتدار
پنجه اقبالش از فرق فلک افسر کشید
هوش مصنوعی: آسمان به قدری از قدرت و بزرگی برخوردار است که تاجی از موفقیت بر سرش نشسته و برتری‌اش را بر آسمان به نمایش می‌گذارد.
نیست غیر از نام او ذکر زبان روزگار
ذکر او بر رشته نظم زبان گوهر کشید
هوش مصنوعی: به جز نام او، هیچ چیز دیگری بر زبان روزگار نیست و این نام مانند جواهر در نظم کلمات درخشان شده است.
شام جم جاه فلک رفعت که از خاک درش
گر غباری خواست سر بر طارم اخضر کشید
هوش مصنوعی: شام جم، به معنای شب جمشید، نماد بزرگی و مقام بلند است. در اینجا اشاره به فضایی دارد که از زمین برمی‌خیزد و اگر گرد و غباری نیز بر آن نشسته باشد، باز هم به عرش و بلندی اشاره می‌کند. این تصویر به ما می‌گوید که حتی در وجود گرد و غبار، عرش سبز و تصور عظمت فراموش نمی‌شود.
با شکوه سلطنت صاحب قران عالم است
بهر فتح مملکت هر جا که او لشکر کشید
هوش مصنوعی: سلطنت شکوه‌مندی که قرآن را در دست دارد، در هر کجا که به جنگ رود، برای فتح سرزمین‌ها آماده است.
توسنش را آسمان از نقره مه نعل بست
محملش را چون قطار ناقه هفت اختر کشید
هوش مصنوعی: آسمان با نقره‌ای نرم و زیبا، دامن توس را آراسته و محملش را مانند قطاری که هفت ستاره را به دوش می‌کشد، به حرکت درآورده است.
نقش بند رغبتش بهر تماشای ملوک
بر بساط حکم کسری صورت قیصر کشید
هوش مصنوعی: او با دل‌باختگی‌اش، تصویر پادشاهان را برای تماشای آنها بر سفره‌ی فرمانروایی کسری به تصویر کشیده است.
کلک نقاش رضایش بهر تزیین دیار
بر سریر ملک دارا نقش اسکندر کشید
هوش مصنوعی: نقاش با استعداد، به منظور زیبا کردن سرزمین، روی تخت پادشاهی دارا، تصویر اسکندر را رسم کرده است.
شاهباز نصرتش محروسه آفاق را
همچو صید کشته بهر طعمه زیر پر کشید
هوش مصنوعی: پرنده‌ای آزاد و قوی، او که در جستجوی پیروزی است، مانند شکاری که زیر بالش به دنبال طعمه‌ای است، آسمان‌ها را تسخیر کرده و شکار می‌کند.
رغبتش بر هر چه غالب شد تمتع بر گرفت
همتش از هر چه نفرت کرد دامن بر کشید
هوش مصنوعی: او به هر چیزی که علاقه‌مند شد، از آن لذت برد و از هر چیزی که بیزار شد، دوری جست.
سروری کز بهر بزم افروزی ملک از ازل
ساغر همت ز دست ساقی کوثر کشید
هوش مصنوعی: شخصی با اندیشه و اراده قوی که برای برگزاری جشن و شادی و سروری به دنیا آمده، از ابتدا به گونه‌ای فراوان و بی‌نظیر از چشمه‌ای به نام کوثر بهره‌مند شده و انرژی و قدرت خود را از آن می‌گیرد.
در گلستان ولایت تا دهد گلهای فتح
گلبن قدرش نم از سرچشمه حیدر کشید
هوش مصنوعی: در باغستان ولایت، زمانی که گل‌های پیروزی شکوفا می‌شوند، ارزش و اهمیت آن‌ها از سرچشمه‌ای چون حضرت علی (ع) نشأت می‌گیرد.
گردباد عرصه جولان او روز مصاف
میل اثبات هنر در چشم هر صفدر کشید
هوش مصنوعی: گردباد به میدان نبرد او آمد و روزی برای نشان دادن هنرهایش فرا رسید، و این نمایش در نظر هر قهرمان و شجاعی جلوه‌گر شد.
نیست مقدور بشر بر روی اهل روزگار
خوان احسانی که آن شاه ملک منظر کشید
هوش مصنوعی: بشر قادر نیست به مردم زمانه‌اش احسان و نیکی کند، مانند آن شاهی که زیبایی و لطف خود را نمایان کرد.
گاه اظهار کرم از خرمن احسان او
مور جای جو بمنزلگاه خود جوهر کشید
هوش مصنوعی: گاهی از برکت و لطف او، مورچه‌ای که در بین دانه‌ها و نعمت‌ها بود، به منزل خود حرکت کرد و از آنجا طلا و جواهر را جمع‌آوری کرد.
از عطایش دهر بختی زمین را یاد کرد
وز کرانی تا نیندازد بنه چنبر کشید
هوش مصنوعی: از نعمت‌های زندگی، کسی به زمین و بخت خوب آن اشاره کرد و تا زمانی که از کناره‌ها دور نشود، به جمع‌آوری و تلاش ادامه داد.
در حصول مقصد از دوران نمی خواهد مدد
پادشاهی را چه باید منت از چاکر کشید
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف، نیازی به کمک پادشاهی نیست؛ چرا که نیازی به انتظار از خدمتگزاران وجود ندارد.
در تمنای دل از گردون نمی گردد حساب
بی نیازی را چه باید ناز فرمان بر کشید
هوش مصنوعی: در خواسته‌های دل از آسمان، حساب و کتاب بی نیازی به هم نمی‌ریزد، بنابراین چه نیازی به ناز و افاده است؟
ای فلک قدر ملک رفعت که دست همتت
پرده تخفیف بر تعظیم هر سرور کشید
هوش مصنوعی: ای آسمان، قدر و ارزش سلطنت را بشناس که تلاش و کوشش تو باعث شده تا بزرگ‌داشت هر بزرگ‌مردی را تحت تأثیر قرار دهد.
بیم تیغت رسم غفلت را ز عالم بر فکند
پنبه از گوش جگرداران هر کشور کشید
هوش مصنوعی: تیغ تو باعث شده که غفلت و بی‌توجهی از زندگی مردم حذف شود و کسی که در دنیای خود غافل بوده، حالا بیدار و هوشیار شده است.
سرگران را بهر دفع خواب غفلت روزگار
نقش شمشیر تو بر بالین و بر بستر کشید
هوش مصنوعی: افراد نادان و غافل را برای جلوگیری از خواب غفلت و بی‌خبری، تصویر قدرت تو را بر تخت خواب و بسترشان نشانده است.
بس که اقبال تو پی در پی سپه مانند ابر
گه بسوی باختر گه جانب خاور کشید
هوش مصنوعی: چنانکه توفیق و خوشبختی تو پیوسته و مداوم است، مانند ابر که گاهی به سمت غرب و گاهی به سمت شرق می‌رود.
از اثرهای سپه بر صفحه روی زمین
بهر تحریر خط فتح ظفر منظر کشید
هوش مصنوعی: بر روی خاک زمین، آثار پیروزی سپه به زیبایی به تصویر کشیده شده است.
کردی از درگاه قدرت سوی دریا برد باد
سرمه کرد آن گرد را دریا بچشم تر کشید
هوش مصنوعی: باد از دریای قدرت به سوی دریا حرکت کرد و سرمه‌ای که در آن گرد و غبار بود، دریا آن را به چشم خیس خود کشید.
حرفی از خلق عظیمت خواند در گردون ملک
داغ شوقت بر دل بر جیس و ماه و خور کشید
هوش مصنوعی: سخنی از بزرگی تو در آسمان‌ها منتشر شد و اشتیاق تو دل‌ها را آزرده کرد، مانند اثر ماه و خورشید که بر دل‌ها می‌افتد.
تخت و تاج سلطنت نقش تو دارد کز ازل
طرح این منصب بنامت ایزد داور کشید
هوش مصنوعی: تخت و تاج سلطنت به خاطر تو طراحی شده‌اند، زیرا از ابتدا خداوند تقدیر این مقام را به نام تو رقم زده است.
سرورا حاجت گه خلق است در عالم درت
زین سبب دولت فضولی را سوی این در کشید
هوش مصنوعی: در این عالم، مردم برای برطرف کردن نیازهای خود به سراغ تو می‌آیند و به همین دلیل، خوشبختی و ثروت به سمت دروازه تو جلب شده است.
هست امیدم که احکام ترا اجرا دهد
آنکه بر رخسار خوبان خطی از عنبر کشید
هوش مصنوعی: امیدوارم کسی که بر روی چهره زیباها عطر خوشبویی رسم می‌کند، دستورهای تو را به اجرا درآورد.