گنجور

شمارهٔ ۱۲

هر که را از لوح دل نقش تعلق زایل است
متصل نقش جمال دوست بر لوح دل است
طالب و مطلوب را از هم جدایی نیست لیک
در طریق دوست آثار تعلق حایل است
احتمالی نیست حرمان را درین ره مطلقا
طالب محروم گویا در تردد کاهل است
روح را ماییم مانع از عروج عرش قرب
ور نه این علوی باصل خود جبلی مایل است
جسم را از ماست استعداد تکلیف عذاب
ور نه بر خلق از خدا رحمت عموما شامل است
ترک جان بی شک بجانان می رساند مرده را
ای مرید وصل فانی شو که فانی واصل است
هیچ فردی را مدان بیهوده در سلک وجود
کین گمان اطلاق افعال عبث بر فاعل است
بی هنر گر سعی در اظهار عیب کس کند
نیست بر معیوب عیب او بجعل جاعل است
هست محض فیض موجودات را عین وجود
غافل از فیض حق است آنکس که از خود غافل است
از اسیر خاک سیر عالم علوی مجوی
اقتدای طینت سفلی بطبع سافل است
چون بسر حد حقیقت نیست راهی عقل را
زین تردد هر که آسایش گزیند عاقل است
گرچه بی وجهست بر هر ناقص اطلاق کمال
ناقصی گر نقص خود داند بوجهی کامل است
از که پرسم ره سوی عرفان که در بزم وجود
هر کرا دیدم ز جام بیخودی لایعقل است
زین ره مشکل مگر ما را بسر منزل برد
اقتدای آن که حلال جمیع مشکل است
آن که تا حد الوهیت ز سلک بندگی
ذات پاکش را بهر شانی که گویی قابل است
جود او بحریست بی ساحل محیط کاینات
خاک بر فرقی که از بحر چنان بر ساحل است
تا قبول او بشرع اثبات حقیت نمود
جز شریعت هر که هر دینی که دارد باطل است
در نماز ار داد سائل را نگین نبود عجب
اهل حق را هر چه در دست است نذر سائل است
هست از هر کار خیر افضل طواف روضه اش
روضه جز آن که این خیرالعمل را عامل است
در نبوت بود موسی را به هارون از کلیم
مخبر این نکته فرمان الهی نازل است
گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم
هر کرا دیدم بدین نقل مصحح ناقل است
می شود معلوم ازین مضمون طریق اتحاد
در ادای لحمک لحمی نبی هم قایل است
اول و آخر محقق شد که بی مهر علی
علم و فضل اولین و آخرین بی حاصل است
با وجود خلقت انسی ملک محتاج اوست
در حقیقت بین مگو کین نشئه در آب و گل است
مبغض او را ز طبع بد کمان ترک بغض
احتمال رفع سمیت ز زهر قاتل است
هیچ فضلی نیست چون حب امیرالمؤمنین
چون فضولی هر کرا این فضل باشد فاضل است
شکرلله ز ابتدای عمر تا غایت مرا
روضه خاک در شاه ولایت منزل است
ساحلی دارم چو دریای نجف بهر نجات
غم ندارم زانکه گرداب حوادث هائل است
یاربم در خاک این درگاه روزی کن ثبات
تا ثوابت ثابت و دور فلک مستعجل است

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر که را از لوح دل نقش تعلق زایل است
متصل نقش جمال دوست بر لوح دل است
هوش مصنوعی: هر کسی که از علاقه‌ها و وابستگی‌های دنیوی و فکری آزاد شده باشد، می‌تواند زیبایی‌های دوست (خدا) را در دل خود مشاهده کند.
طالب و مطلوب را از هم جدایی نیست لیک
در طریق دوست آثار تعلق حایل است
هوش مصنوعی: می‌توان گفت که خواسته و خواهان هیچ‌گاه از یکدیگر جدا نیستند، اما در مسیر عشق به دوست، موانع و نشانه‌هایی از وابستگی وجود دارد که بر سر راه قرار می‌گیرد.
احتمالی نیست حرمان را درین ره مطلقا
طالب محروم گویا در تردد کاهل است
هوش مصنوعی: در این مسیر، احتمال اینکه کسی از رسیدن به هدفش محروم شود وجود ندارد. اگر کسی واقعاً به دنبال هدفش باشد، نباید در تلاش و کوشش سست و بی‌تفاوت باشد.
روح را ماییم مانع از عروج عرش قرب
ور نه این علوی باصل خود جبلی مایل است
هوش مصنوعی: روح ما مانع از پرواز و نزدیکی به بالا است، ولی در حقیقت این انسان‌ها با ذات خود تمایل به سمت علو و بلندپروازی دارند.
جسم را از ماست استعداد تکلیف عذاب
ور نه بر خلق از خدا رحمت عموما شامل است
هوش مصنوعی: تنها وجود جسمی که در ماست باعث می‌شود که مسئولیت و عذاب متوجه ما شود، وگرنه به طور کلی همه‌ی مخلوقات از جانب خدا رحمت و لطف شامل حالشان است.
ترک جان بی شک بجانان می رساند مرده را
ای مرید وصل فانی شو که فانی واصل است
هوش مصنوعی: ترک جان بدون شک، جان مرده را به جانان می‌رساند. ای مرید، به وصال بپیوند و از فانی بودن خود عبور کن، زیرا آن کس که فانی می‌شود، به وصال خواهد رسید.
هیچ فردی را مدان بیهوده در سلک وجود
کین گمان اطلاق افعال عبث بر فاعل است
هوش مصنوعی: به هیچ‌کس بیهوده و بی‌دلیل نمی‌توان نسبت به وجود او شک کرد، زیرا باور به کارهای بی‌هدف و بی‌معنا مربوط به فاعل است.
بی هنر گر سعی در اظهار عیب کس کند
نیست بر معیوب عیب او بجعل جاعل است
هوش مصنوعی: اگر فردی که خود فاقد هنر است، به تلاش بیفتد تا عیب‌هایی را در دیگران نمایان کند، در واقع، این کار او به معنای نقصی است که خود را در آسیب رساندن به دیگران نشان می‌دهد و عیب‌جوئی او ناشی از ناتوانی خودش است.
هست محض فیض موجودات را عین وجود
غافل از فیض حق است آنکس که از خود غافل است
هوش مصنوعی: فیض و رحمت خداوندی در وجود همه موجودات وجود دارد، اما کسی که از این نعمت غافل باشد، یعنی هیچ توجهی به این فیض نداشته باشد، در واقع از خود و هستی‌اش غافل است.
از اسیر خاک سیر عالم علوی مجوی
اقتدای طینت سفلی بطبع سافل است
هوش مصنوعی: از موجودات زمینی که در بند خاک و مادیات هستند، به جستجوی عالم بالا نرو. چرا که پیروی از طبیعت انسانی که در لایه‌های پایین‌تر وجود دارد، به طور طبیعی به سمت چیزهای پست می‌برد.
چون بسر حد حقیقت نیست راهی عقل را
زین تردد هر که آسایش گزیند عاقل است
هوش مصنوعی: وقتی که انسان به حقیقت واقعی دسترسی ندارد، عقل نمی‌تواند در این تردیدها به راهی برسد. بنابراین، کسی که به آرامش و آسایش بپردازد، در واقع فردی عاقل است.
گرچه بی وجهست بر هر ناقص اطلاق کمال
ناقصی گر نقص خود داند بوجهی کامل است
هوش مصنوعی: هرچند که برای هر چیز ناقص، واژه کمال به طرز نادرستی به کار می‌رود، اما اگر آن چیز ناقص خود را بشناسد، به نحوی کامل محسوب می‌شود.
از که پرسم ره سوی عرفان که در بزم وجود
هر کرا دیدم ز جام بیخودی لایعقل است
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از کسی بپرسم که راه رسیدن به عرفان چیست، باید بدانم که در زندگی هر فردی که ملاقات کرده‌ام، هر کسی که از جام خوشی و بی‌هشی نوشیده، از خود بی‌خود شده و عقل را از دست داده است.
زین ره مشکل مگر ما را بسر منزل برد
اقتدای آن که حلال جمیع مشکل است
هوش مصنوعی: این مسیر دشوار است و تنها با هدایت و پیروی از کسی که می‌تواند تمام مسائل و مشکلات را حل کند، ما را به مقصد می‌رساند.
آن که تا حد الوهیت ز سلک بندگی
ذات پاکش را بهر شانی که گویی قابل است
هوش مصنوعی: آن کس که به مقام الوهیت نزدیک شده، در حالی که هنوز از بندگی ذات پاکش جدا نیست، هر گونه که بخواهی قابل تحسین و ستایش است.
جود او بحریست بی ساحل محیط کاینات
خاک بر فرقی که از بحر چنان بر ساحل است
هوش مصنوعی: بخشندگی او همچون دریایی بی‌کرانه است که تمام جهان را در بر گرفته است. حال آنکه وجود انسان مانند ساحلی است که از این دریا جدا شده، اما در واقع بخشی از آن دریاست.
تا قبول او بشرع اثبات حقیت نمود
جز شریعت هر که هر دینی که دارد باطل است
هوش مصنوعی: هر کس که حقیقت را بر اساس شریعت پذیرفته باشد، حق را اثبات کرده است، و هر دینی که غیر از شریعت باشد، باطل است.
در نماز ار داد سائل را نگین نبود عجب
اهل حق را هر چه در دست است نذر سائل است
هوش مصنوعی: اگر در نماز به سائل نگینی داده نشود، جای تعجب نیست؛ زیرا اهل حق هر چه دارند، باید در اختیار سائل قرار دهند.
هست از هر کار خیر افضل طواف روضه اش
روضه جز آن که این خیرالعمل را عامل است
هوش مصنوعی: هر کار خوبی موجود است، اما طواف (گردش) در حریم روضه امام حسین (ع) از همه برتر است. این کار نیک، بهترین عمل است که انجام‌دهنده دارد.
در نبوت بود موسی را به هارون از کلیم
مخبر این نکته فرمان الهی نازل است
هوش مصنوعی: موسی در مقام پیامبری خود از جانب خداوند، به هارون درباره‌ی مسئولیت‌ها و پیام‌ها آگاهی داده است، و این نشان‌دهنده‌ی فرمان الهی است.
گفت احمد حیدر است از من چو هارون از کلیم
هر کرا دیدم بدین نقل مصحح ناقل است
هوش مصنوعی: احمد حیدر همانند هارون، در مقام و شخصیت از من است که بسان هارون در کنار موسی قرار دارد. هر کسی را که من دیده‌ام، با این روایت و نقل، می‌توان گفت که او ناقل اصلی این مطلب است.
می شود معلوم ازین مضمون طریق اتحاد
در ادای لحمک لحمی نبی هم قایل است
هوش مصنوعی: این متن به ما می‌گوید که از این مضمون می‌توان فهمید که روش اتحاد در بیان سخنان پیامبر نیز مورد تایید قرار دارد.
اول و آخر محقق شد که بی مهر علی
علم و فضل اولین و آخرین بی حاصل است
هوش مصنوعی: در ابتدا و انتهای موضوع می‌توان گفت که بدون محبت علی، دانش و فضیلت نه در آغاز و نه در انجام، هیچ ارزشی ندارند.
با وجود خلقت انسی ملک محتاج اوست
در حقیقت بین مگو کین نشئه در آب و گل است
هوش مصنوعی: حتی با خلق انسان، فرشتگان نیز به او نیازمندند. در واقع باید گفت که این دنیا فقط ظرفی از آب و گل است.
مبغض او را ز طبع بد کمان ترک بغض
احتمال رفع سمیت ز زهر قاتل است
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر طبیعت بدش، دشمنی با او را رها کرده و از احساسات منفی فاصله می‌گیرد، در واقع به زهر یک قاتل هم توجه نمی‌کند؛ چرا که احتمال دارد این دشمنی، اثرات منفی را کاهش دهد.
هیچ فضلی نیست چون حب امیرالمؤمنین
چون فضولی هر کرا این فضل باشد فاضل است
هوش مصنوعی: هیچ فضیلت و برتری‌ای بالاتر از محبت و دوست داشتن امیرالمؤمنین نیست و هر کس که این محبت را داشته باشد، انسان با فضلی به شمار می‌رود.
شکرلله ز ابتدای عمر تا غایت مرا
روضه خاک در شاه ولایت منزل است
هوش مصنوعی: من از آغاز زندگی‌ام تا پایان، شکرگزار خدا هستم که اینجا در دنیای خاکی و در محضر مقام و بزرگی قرار دارم.
ساحلی دارم چو دریای نجف بهر نجات
غم ندارم زانکه گرداب حوادث هائل است
هوش مصنوعی: من سواحل آرامی دارم که مانند دریای نجف است و از غم و درد نجات می‌یابم، زیرا با وجود مشکلات و حوادث سخت، به ساحل امن خود رسیده‌ام.
یاربم در خاک این درگاه روزی کن ثبات
تا ثوابت ثابت و دور فلک مستعجل است
هوش مصنوعی: ای خدای من، روزی کن که این درگاه همیشه پایدار بماند، زیرا آنچه دائمی است ثابت و دور گردش زمان ناپایدار است.