گنجور

شمارهٔ ۱۱

طاعتی کان در حقیقت موجب قرب خداست
طوف خاک درگه مظلوم دشت کربلاست
ای خوش آن مردم که بهر قوت نور نظر
در نظر او را مدام آن قبله حاجت رواست
ای خوش آن طالب که در هنگام حاجت خواستن
خاک راه کربلا در چشم او چون توتیاست
ای خوش آن زایر که او را در چنان حاجت گهی
گه نماز بی رعونت گه نیاز بی ریاست
گه بیاد تشنه آن بادیه اشکش روان
گه برای سجده آن خاک در قدش دو تاست
گاه چون پرکار گرد نقطه مرقد دوان
گاه چون بی نقطه احرام طاعت ما بجاست
کربلا گنج ایست در ویرانه دیرین دهر
لیک آن گنجی که نقدش نقد شاه اولیاست
خازن حکمت نهاده در چنان گنج شریف
طرفه صندوقی که پر از در درج لافتاست
یا گلستانیست آن روضه که گر بینند باز
رنگ گلهایش ز خون رنگ آل مصطفاست
حدت ار دارد هوای بقعه اش نبود عجب
آتش دلهای سوزان در مزاج آن هواست
شور اگر خیزد ز خاکش آب دارد جای آن
چون همیشه چشمه آن آب آب چشم ماست
در میان روضه و آن بقعه تا یابند فرق
در میان جان و دل انواع بحث ماجراست
بحث دارد جان که آن روضه شبیه روضه است
دل مغارض می شود کان هر دو از هم کی جداست
با وجود آن همه رفعت که درد آسمان
گر زمین از آسمان خود را فزون گیرد رواست
از زمین جزء وست صحرای شریف کربلا
کربلا جای حسین ابن علی مرتضاست
آن امام ظاهر و باطن که از محض صفا
همچو ظاهر باطنش آینه گیتی نماست
کی رود ناکام هر کس کآورد رو سوی او
کی شود محروم هر کس را که با او التجاست
رتبه گردی که خیزد از ره زوار او
از ره رفعت قرار بارگاه کبریاست
شهسوار یثرب و بطحا امام انس و جان
پادشاه صورت و معنی شه هر دو سراست
زندگی بخش دل ارباب صدق اعتقاد
کشته تیغ جفای ناکسان بی وفاست
عاصیان خیر را از قتل آن معصوم پاک
صد خجالت روز حشر از حضرت خیرالنساست
تا اثر دارد جهان در دعوی خون حسین
صد هزاران بی ادب در معرض فوت و فناست
باد نصرت نیک بختی را که دایم در جهان
از ره اخلاص دارد نیت این بازخواست
السلام ای نور بخش دیده اهل نظر
السلام ای آنکه در گاه تو حاجت گاه ماست
دردمندی نیست کز لطف تو درمانی نیافت
خاک درگاه تو اهل درد را دارالشفاست
سایه لطف خود از فرق فضولی وا مگیر
زآنکه هم بیچاره و هم بی کس و هم بینواست
از غریبی ره ندارد بر سلوک خود هنوز
هر چه می خواهد کند در خاطرش بیم خطاست
چشم دارم آن عمل توفیق حق روزی کند
کان پریشان را درو نفع و ترا در وی رضاست

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

طاعتی کان در حقیقت موجب قرب خداست
طوف خاک درگه مظلوم دشت کربلاست
هوش مصنوعی: درست ترین عبادت آن است که انسان را به خدا نزدیک کند و حضور در کنار بارگاه مظلومان کربلا، نشانه ای از این قرب و بندگی است.
ای خوش آن مردم که بهر قوت نور نظر
در نظر او را مدام آن قبله حاجت رواست
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به افرادی دارد که به عشق و توجه به خداوند و زیبایی‌های او نظر دارند. آنها همواره به سمت او می‌نگرند و در جستجوی حاجات و نیازهای خود، فقط به او متکی هستند. برای آنها، خداوند مانند قبله‌ای است که همه خواسته‌ها و آرزوهایشان را در آن می‌یابند.
ای خوش آن طالب که در هنگام حاجت خواستن
خاک راه کربلا در چشم او چون توتیاست
هوش مصنوعی: سعادتمند آن کسی است که در زمان نیاز و درخواست، خاک راه کربلا را در چشمانش به زیبایی و ارزش توت می‌بیند.
ای خوش آن زایر که او را در چنان حاجت گهی
گه نماز بی رعونت گه نیاز بی ریاست
هوش مصنوعی: خوشا به حال زائری که در چنین مکانی، در زمان نیاز و درخواست، نماز می‌خواند بدون هرگونه تکبر و خودخواهی.
گه بیاد تشنه آن بادیه اشکش روان
گه برای سجده آن خاک در قدش دو تاست
هوش مصنوعی: گاهی او به یاد آن بیابان، اشک‌هایش را با تشنگی می‌ریزد و گاهی برای سجده بر آن خاک که در قد او دو برابر است، سر بر زمین می‌گذارد.
گاه چون پرکار گرد نقطه مرقد دوان
گاه چون بی نقطه احرام طاعت ما بجاست
هوش مصنوعی: گاهی انسان همچون یک کارگر سخت‌کوش، در مقابل آرامگاه تلاش می‌کند و گاه مانند کسی است که بدون هیچ هدفی و بدون توجّه، در حال عبادت و اطاعت است.
کربلا گنج ایست در ویرانه دیرین دهر
لیک آن گنجی که نقدش نقد شاه اولیاست
هوش مصنوعی: کربلا گنجی است در دنیای خراب و قدیمی، اما آن گنجی که ارزش واقعی‌اش برای پادشاه اولیاست.
خازن حکمت نهاده در چنان گنج شریف
طرفه صندوقی که پر از در درج لافتاست
هوش مصنوعی: حکمت به گونه‌ای در گنجینه‌ای ارزشمند و زیبا قرار داده شده که صندوقی پر از حقیقت‌های گرانبها و اعتبار است.
یا گلستانیست آن روضه که گر بینند باز
رنگ گلهایش ز خون رنگ آل مصطفاست
هوش مصنوعی: به نظر می‌رسد که آن باغ یا گلستانی که توصیف می‌شود، با وجود زیبایی و رنگ گل‌هایش، به طور عمیق به یادآورنده خون و فداکاری آل محمد (ص) است. اینجا زیبایی و غم در هم آمیخته‌اند و رنگ گل‌ها نشانه‌ای از آن دلیری و جانفشانی است.
حدت ار دارد هوای بقعه اش نبود عجب
آتش دلهای سوزان در مزاج آن هواست
هوش مصنوعی: اگر هوای این مکان مقدس داغ و سوزان است، تعجبی نیست که دل‌های عاشقان نیز در آتش عشق می‌سوزد.
شور اگر خیزد ز خاکش آب دارد جای آن
چون همیشه چشمه آن آب آب چشم ماست
هوش مصنوعی: اگر شور و هیجانی از دل زمین برآید، نشان آن است که در آن جا زندگی و آب وجود دارد. مانند همیشه، چشمه‌ی آن آب، به همان اندازه که از چشم‌هایمان می‌ریزد، شعور و احساس ما را نمایان می‌سازد.
در میان روضه و آن بقعه تا یابند فرق
در میان جان و دل انواع بحث ماجراست
هوش مصنوعی: در میان باغ و آن مکان مقدس، هستند گفت‌وگوهایی درباره تفاوت روح و دل، که به انواع مختلفی ادامه دارد.
بحث دارد جان که آن روضه شبیه روضه است
دل مغارض می شود کان هر دو از هم کی جداست
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که جان و دل در حال بحث و بررسی هستند و این بحث به موضوعی شباهت دارد که به نوعی قابل تفکیک نیستند. دل در این گفتگو دچار تناقض و تردید می‌شود، زیرا هر دو موضوع از هم جدایی ندارند و به هم مرتبط‌اند. در واقع، آنچه که در دل وجود دارد و آنچه که در جان احساس می‌شود، جدا از هم نیستند.
با وجود آن همه رفعت که درد آسمان
گر زمین از آسمان خود را فزون گیرد رواست
هوش مصنوعی: با وجود اینکه آسمان بسیار بلند و با عظمت است، اگر زمین به اندازه‌ای از آسمان بالاتر برود، این موضوع قابل قبول است.
از زمین جزء وست صحرای شریف کربلا
کربلا جای حسین ابن علی مرتضاست
هوش مصنوعی: محل خیام حسین ابن علی، تنها در زمین و در صحرا، جایی است که به نام کربلا شناخته می‌شود و این مکان جایگاه مهم و شریفی است.
آن امام ظاهر و باطن که از محض صفا
همچو ظاهر باطنش آینه گیتی نماست
هوش مصنوعی: امام، هم به ظاهر و هم به باطن خود، از پاکی و صفا برخوردار است و مانند آینه‌ای است که حقیقت‌ها و زیبایی‌های جهان را به نمایش می‌گذارد.
کی رود ناکام هر کس کآورد رو سوی او
کی شود محروم هر کس را که با او التجاست
هوش مصنوعی: هر کسی که در برابر او روی بیاورد، ناکام نمی‌ماند و هر کس که از او درخواست و نیاز کند، بی‌نیاز نخواهد شد.
رتبه گردی که خیزد از ره زوار او
از ره رفعت قرار بارگاه کبریاست
هوش مصنوعی: مقام و جایگاهی که از رفت و آمد زائران به وجود می‌آید، به دلیل بزرگی و عظمت بارگاه کبریا است.
شهسوار یثرب و بطحا امام انس و جان
پادشاه صورت و معنی شه هر دو سراست
هوش مصنوعی: شهسوار یثرب و بطحا به معنای شخصیتی بزرگ و با عظمت است که هم در ظاهر و هم در باطن از مقام والایی برخوردار است. او امام انس و جان است، یعنی رهبری است که در قلب‌ها و روح‌ها دارای جایگاهی ویژه است. همچنین او پادشاهی است که جلوه‌های زیبا و معانی عمیق را یکجا در خود دارد و این نشان‌دهنده یک شخصیت جامع و کامل است.
زندگی بخش دل ارباب صدق اعتقاد
کشته تیغ جفای ناکسان بی وفاست
هوش مصنوعی: زندگی‌بخش دل کسانی است که به صداقت و ایمان پایبندند، اما کسانی که بی‌وفا هستند با نیرنگ و خیانت به آن‌ها آسیب می‌زنند.
عاصیان خیر را از قتل آن معصوم پاک
صد خجالت روز حشر از حضرت خیرالنساست
هوش مصنوعی: گناهکاران به خاطر کشتن آن انسان معصوم، در روز قیامت از خجالت به شدت شرمنده خواهند بود و این احساس شرمندگی به خاطر احترام نسبت به بهترین زنان دنیا است.
تا اثر دارد جهان در دعوی خون حسین
صد هزاران بی ادب در معرض فوت و فناست
هوش مصنوعی: اگرچه موضوع خون حسین در عالم هنوز تأثیر دارد، اما این تأثیر سبب می‌شود که افراد زیادی که بی‌ادب و نادرست عمل می‌کنند، در معرض خطر و نابودی قرار گیرند.
باد نصرت نیک بختی را که دایم در جهان
از ره اخلاص دارد نیت این بازخواست
هوش مصنوعی: باد نصرت به کسانی می‌وزد که در زندگی با نیتی خالص و صادقانه حرکت می‌کنند و همواره در پی دستاوردهای خوب و خوشبختی هستند. این افراد در دنیا به خاطر نیت‌های درست و پاک خود به پاداش می‌رسند.
السلام ای نور بخش دیده اهل نظر
السلام ای آنکه در گاه تو حاجت گاه ماست
هوش مصنوعی: سلام بر تو، ای روشنی‌بخش دیده افراد پُر بینش. سلام بر تو که در درگاه تو، درخواست و نیاز ما برآورده می‌شود.
دردمندی نیست کز لطف تو درمانی نیافت
خاک درگاه تو اهل درد را دارالشفاست
هوش مصنوعی: کسی نیست که از درد و رنج رنج ببرد و توانایی درمان آن را از محبت تو نگیرد؛ خاک درگاه تو برای درد مندان، به نوعی محل درمان و شفاست.
سایه لطف خود از فرق فضولی وا مگیر
زآنکه هم بیچاره و هم بی کس و هم بینواست
هوش مصنوعی: لطف و رحمت خود را از سر فضولی دور نکن، زیرا او هم بی‌چاره است و هم بی‌کس و هم در زحمت و رنج به سر می‌برد.
از غریبی ره ندارد بر سلوک خود هنوز
هر چه می خواهد کند در خاطرش بیم خطاست
هوش مصنوعی: انسانی که در غربت به سر می‌برد، هنوز نتوانسته است راهی برای رشد و پیشرفت پیدا کند. او هر چه می‌خواهد در ذهنش می‌گذرد، اما همیشه این نگرانی او را آزار می‌دهد که ممکن است اشتباهی ارتکاب کند.
چشم دارم آن عمل توفیق حق روزی کند
کان پریشان را درو نفع و ترا در وی رضاست
هوش مصنوعی: من امیدوارم که خداوند به من توفیق بدهد تا در شرایطی که آن پریشانی وجود دارد، نفعی ببینم و رضایت تو را در آن احساس کنم.