گنجور

غزل شمارهٔ ۹۰

قصد همه وصل حور و خلد برین است
غایت مقصود ما نه آن و نه این است
بر سر آزاده‌ام نه صلح و نه جنگ است
در دل آسوده‌ام نه مهر و نه کین است
شیخ و برهمن، مرید کعبه و دیرند
همت ما فارع از هم آن و هم این است
ره به خدا یافتم ز بی خودی آخر
لیک ره اهل معرفت نه چنین است
حلقهٔ دیوانگان خوش است که دایم
ذکر پری پیکران پرده نشین است
بزم بتان جای عشرت است که آنجا
مشتی شوریدگان بی‌دل و دین است
کس نشد از سر پردهٔ تو خبردار
نقش تو بالاتر از گمان و یقین است
تا به خیال از رخ تو پرده کشیدم
پردهٔ چشمم نگارخانهٔ چین است
تا ننوازی مرا به گوشهٔ چشمی
چشم رقیب از چهار سو به کمین است
کو سر مویی که بستهٔ تو نباشد
زلف تو زنجیر آسمان و زمین است
چشمهٔ پر نور آفتاب فروغی
عکس قمر طلعتان زهره جبین است

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قصد همه وصل حور و خلد برین است
غایت مقصود ما نه آن و نه این است
هوش مصنوعی: هدف تمام تلاش‌ها و آرزوها رسیدن به بهشت و لذت‌های آن است، اما مقصود اصلی ما نه فقط این لذت‌هاست و نه فقط رسیدن به آن.
بر سر آزاده‌ام نه صلح و نه جنگ است
در دل آسوده‌ام نه مهر و نه کین است
هوش مصنوعی: در روح من نه آرامش وجود دارد و نه دشمنی، در دل و جانم نه عشق است و نه نفرت. زندگی‌ام در آرامش و بی‌حصولت می‌گذرد و نه به صلحی دست یافته‌ام و نه درگیر جنگی هستم.
شیخ و برهمن، مرید کعبه و دیرند
همت ما فارع از هم آن و هم این است
هوش مصنوعی: شیخ و برهمن، پیروان کعبه و آتشکده هر دو درس گرفته‌اند و در اهداف خود به هیچ کدام وابسته نیستیم.
ره به خدا یافتم ز بی خودی آخر
لیک ره اهل معرفت نه چنین است
هوش مصنوعی: در نهایت از حالت بی‌خودی به راه خدا رسیدم، اما راه کسانی که به معرفت و شناخت واقعی می‌رسند، این‌گونه نیست.
حلقهٔ دیوانگان خوش است که دایم
ذکر پری پیکران پرده نشین است
هوش مصنوعی: حلقهٔ دیوانگان به خاطر یادآوری دائم زیبایی‌های پری‌مانند و رازآلود دل‌انگیز است و این خود بسیار دلپذیر است.
بزم بتان جای عشرت است که آنجا
مشتی شوریدگان بی‌دل و دین است
هوش مصنوعی: محل خوشگذرانی و شادی، جایی است که در آن گروهی از دیوانگان عاشق و بی‌ايمان حضور دارند.
کس نشد از سر پردهٔ تو خبردار
نقش تو بالاتر از گمان و یقین است
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از پشت پردهٔ وجود تو باخبر نشده است. نمای تو فراتر از تصور و یقین است.
تا به خیال از رخ تو پرده کشیدم
پردهٔ چشمم نگارخانهٔ چین است
هوش مصنوعی: وقتی که به یاد تو پرده‌ای از خیال را از چهره‌ات کنار زدم، متوجه شدم که چشمان من خود مانند یک گالری زیبا و با شکوه هستند.
تا ننوازی مرا به گوشهٔ چشمی
چشم رقیب از چهار سو به کمین است
هوش مصنوعی: اگر به من توجه نکنی و به من بی‌اعتنایی کنی، از همه طرف دشمنان به کمین نشسته‌اند تا به من آسیب برسانند.
کو سر مویی که بستهٔ تو نباشد
زلف تو زنجیر آسمان و زمین است
هوش مصنوعی: بیش از آنکه هر چیزی در دنیا به تو وابسته باشد، عشق و زیبایی تو همه چیز را به هم پیوند می‌دهد. زلف‌های تو مانند زنجیری هستند که آسمان و زمین را به هم متصل می‌کنند.
چشمهٔ پر نور آفتاب فروغی
عکس قمر طلعتان زهره جبین است
هوش مصنوعی: چشمه‌ای پراز نور آفتاب، روشنایی و زیبایی چهره‌های ماه‌مانند و خوش‌رو را به تصویر می‌کشد.