گنجور

غزل شمارهٔ ۹

کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
چشمم به صد مجاهده آیینه‌ساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا کنم تو را
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را
گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را
طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یک‌جا فدای قامت رعنا کنم تو را
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صف‌آرا کنم تو را
جم دستگاه ناصردین شاه تاجور
کز خدمتش سکندر و دارا کنم تو را
شعرت ز نام شاه، فروغی شرف گرفت
زیبد که تاج تارک شعرا کنم تو را

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی رفته‌ای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بوده‌ای نهفته که پیدا کنم تو را
هوش مصنوعی: کی از دل من رفته‌ای که هنوز دلتنگی‌ات را احساس می‌کنم؟ کی در جایی پنهان بوده‌ای که من به دنبالت بگردم و تو را پیدا کنم؟
غیبت نکرده‌ای که شوم طالب حضور
پنهان نگشته‌ای که هویدا کنم تو را
هوش مصنوعی: تو غیبت نکرده‌ای تا من بخواهم که حضورت را طلب کنم و پنهان هم نشده‌ای که بخواهم تو را آشکار کنم.
با صد هزار جلوه برون آمدی که من
با صد هزار دیده تماشا کنم تو را
هوش مصنوعی: با زیبایی‌های فراوانی ظاهر شدی که من با تمام چشمانم تو را تماشا کنم.
چشمم به صد مجاهده آیینه‌ساز شد
تا من به یک مشاهده شیدا کنم تو را
هوش مصنوعی: چشمانم با بسیاری از تلاش‌ها و کوشش‌ها مانند آینه‌ای شده است تا بتوانم تو را با یک نگاه عاشقانه ببینم.
بالای خود در آینهٔ چشم من ببین
تا با خبر زعالم بالا کنم تو را
هوش مصنوعی: به من نگاه کن و در آینهٔ چشمانم تصویر خود را ببین تا از دنیای بالاتر و فراتر از خود آگاه شوی و تو را از آن مطلع کنم.
مستانه کاش در حرم و دیر بگذری
تا قبله‌گاه مؤمن و ترسا کنم تو را
هوش مصنوعی: ای کاش تو را در مکان‌های مقدس و عبادتی ببینم تا بتوانم تو را به عنوان محور و قبله‌ای برای مؤمنان و حتی غیرمؤمنان قرار دهم.
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه، ماه کلیسا کنم تو را
هوش مصنوعی: من می‌خواهم شبی صورتت را از پوشش بیرون بیاورم و تو را به شکلی مانند خورشید کعبه و ماه کلیسا جلوه دهم.
گر افتد آن دو زلف چلیپا به چنگ من
چندین هزار سلسله در پا کنم تو را
هوش مصنوعی: اگر آن دو زلف به دست من بیفتد، می‌توانم به خاطر تو هزاران زنجیر در پای خود ایجاد کنم.
طوبی و سدره گر به قیامت به من دهند
یک‌جا فدای قامت رعنا کنم تو را
هوش مصنوعی: اگر در قیامت درخت طوبی و سدره را به من بدهند، برای زیبایی تو همه آنها را فدای تو می‌کنم.
زیبا شود به کارگه عشق کار من
هر گه نظر به صورت زیبا کنم تو را
هوش مصنوعی: هر بار که در بهشت عشق کار می‌کنم، زیبایی تو را با نگاه کردن به صورتت می‌سازم و به آن توجه می‌کنم.
رسوای عالمی شدم از شور عاشقی
ترسم خدا نخواسته رسوا کنم تو را
هوش مصنوعی: من به خاطر شوق عشق به خوبی رسوا شدم و نگرانم که مبادا به خاطر من تو هم رسوا شوی.
با خیل غمزه گر به وثاقم گذر کنی
میر سپاه شاه صف‌آرا کنم تو را
هوش مصنوعی: اگر با ناز و غمزه‌ات به من نزدیک شوی، می‌توانم تو را به عنوان فرمانده سپاه برای شاه معرفی کنم.
جم دستگاه ناصردین شاه تاجور
کز خدمتش سکندر و دارا کنم تو را
هوش مصنوعی: در دربار ناصرخسرو، سلطنت که مانند سکندر و دارا قدرتمند و بزرگ بود، تو را به خدمت می‌گیرم.
شعرت ز نام شاه، فروغی شرف گرفت
زیبد که تاج تارک شعرا کنم تو را
هوش مصنوعی: شعرت به خاطر نام شاه، ارزش و درخشش بیشتری پیدا کرده است. شایسته است که مانند تاجی بر سر شعرا تو را قرار دهم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۹ به خوانش مبینا جهانشاهی
غزل شمارهٔ ۹ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1389/02/26 21:04
روح اااه سخنور

ایت غزال باقرا صاحبان فن شاعری از شاهکارهای ادبیات ماست حتی من شنیدم که ادوارد براون هم یادی از این غزل کرده است
من این غزل را مخمس کرده ام که یک بند آنرا مینگارم
زین عشق پیش خلق چرا من سرافکنم
باید به فخر می بدل ساغر افکنم
تا کعبه را پرستش دیرین در افکنم
خواهم شبی نقاب ز رویت بر افکنم
خورشید کعبه ماه کلیسا کنم تو را
این مخمس همراه با مخمس برخی غزل ها معروق شعرا در (( شبنم ))چا÷ شده است

1391/06/10 10:09
فردین

نه خورشید به کعبه رفت ونه ماه به کلیسا
زه وقتی که دیدن به آن قامت رعنا ترا

1393/12/25 02:02

کاش این دو بیت آخرش اصلا سروده نمیشد !

1394/01/30 10:03
امیر

ابیات آخر از حال و هوای عاشقانه ی شعر کاسته اند

1394/01/04 20:04
ادهم

در بیت 5 مصرع اول قید شده است که:
((بالای خود در آینهٔ چشم من ببین))
این مصرع به لحاظ وزن مشکل دارد
به عقیده من می بایست نوشته شود:
((بالای خود در آینهٔ چشمان من ببین))

1394/05/22 18:08
حمید عبابافها

ای زیباتر از هر نگاه آشنا ای بهترین صدا که گوید مرا بیا
با صد هزار جلوه برون آمدی که من با صد هزار دیده تماشا کنم ترا

با اشعار فوق حال کردم " یک بیت اول را من نوشتم (با عرض پوزش)

1394/07/27 14:09
بهرام مشهور

مصرع نخست بیت ششم : مستانه کاش بر حرم و دیر بگذری

1395/04/12 17:07
مساوات

آواز استاد گلپا در شور با ویولن همایون خرم در گل های تازه 23.

1402/02/21 23:05
Mojtaba Heydari

بسیار زیباست،🌹🌹صدای حضرت گلپا به اشعار بزرگان شعر و ادب این سرزمین جان تازه ایی میدمد..

1395/07/11 00:10
آرمین

ای آنکه عشق رابه مرتبتی جلوگرکنی//دریاب مراکه زاروتمناکنم ترا

1395/07/11 00:10
آرمین

ای آنکه عشق رابهمرتبتی جلوگرکنی//دریاب مراکه زاروتمناکنم ترا

1396/07/09 15:10
نورا

با سلام بر دوستان گرامی
در مورد ابات آخر این غزل زیبا، فکر میکنم هر شاعر بلکه هر انسانی شرایط خاص زمان خودش رو داره و انسان در طول زمانه که به رشد و تعالی می رسه، پس بهتر و شایسته تر اینه که روند و سیر تکاملی هر شخصیت دیده بشه و به یک نقطه از زمان و حال و احوال فرد توجه و قضاوت نکنیم.
احتدیث بسیاری از معصومین هست از جمله حضرت علی و امام باقر ع که ما را سفارش کرده اند تا به سخن گوش دهیم و نه به گوینده.
با آرزوی توفیق برای همه عزیزان

1396/09/26 21:11
مهرزاد مکی زاده

بیت هفتم...خیلی زیباست....و خیلی هنرمندانه سروده شده...هرچند کسی کمتر به آن پرداخته...
خواهم شبی نقاب ز رویت برافکنم
خورشید کعبه ماه کلیسا کنم تو را
در قرآن آمده که قطعا دین در نزد خداوند اسلام است...
و از بقیه به عنوان شریعت یاد شده....شریعت عیسی..شریعت موسی.
با تاویلی می توان گفت سرچشمه اصلی اسلامه و بقیه دین ها منعکس کننده احکام اون هستند.....کامل ترین اسلامه..
خورشید هم منبع وسرچشمه اصلیه و ماه منعکس کننده نور اونه....خورشیده که کامله....
بنا بر این هست فروغی میگه خورشید کعبه ....ماه کلیسا....

در اصل هم نماد اسلام خورشید هست...همانگونه که در معماری اسلامی اصطلاحی به نام (شمسه) داریم. به معنی طرحی از خورشید.... و در مساجد ما هم همیشه از خورشید طرح می کشیدند.
اما بعضی ها شاید خرده بگیرند که پس چرا امروزه نماد اسلام هلال ماهه...مثل پرچم بعضی از کشور های مسلمان؟
باید بگم که این رو اولین بار سلاطین عثمانی باب کردند... و اعراب هم بدون تفکر تاثیر پذیرفتند.

این رو اولین بار معلم ادبیات ما سعید الله رجایی گفت.

1396/11/30 21:01
جانعلی سوادکوهی

چهار بیت آخر قابلیت تاویل عرفانی ندارند و ارزش ادبی کمتری دارند. (به خاطر اینکه بر خلاف بیت های قبلی چندلایه ای نیستند)

1396/12/09 17:03
علی شاهین

شادروان استاد ذبیحی تمام دستگاه بیات ترک رو با این غزل خوندن . واقعا انسان رو از زمین جدا میکنه .

1398/07/24 06:09
علی

ابیات ابتدایی تشابه زیادی با این فراز از دعای عرفه دارد:
ایکون لغیرک من الظهور ما لیس لک حتی یکون هو المظهر لک متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدلّ علیک عمیت عین لا تراک
آیا برای غیر تو ظهوری هست که برای تو نباشد تا آن غیر بخواهد مظهر تو باشد؟ چه وقت غایب بوده‌ای تا به دلیلی احتیاج باشد که بر تو دلالت کند؟

1398/08/21 19:11
راضی

من یاد این افتادم که
ارنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد تو که با منی همیشه چه تری چه لن ترانی
هرچی از بیت های اول فاصله میگیریم شعر ضعیف تر میشه

1398/10/26 02:12
محمدحسن مرسلی

در بیت چهارم به نظر می آید اینگونه صحیح تر باشد
چشمت به یک مجاهده آیینه‌ساز شد
تا من به صد مشاهده شیدا کنم تو را
چرا که در ابیات پیشین ضمیر مصرع نخست دوم شخص بوده‌ است و در مصرع دوم با آمدن «تا» به مقصود شاعر پرداخته می شود.
همچنین درست تر این است که معشوق به یک مجاهده و غمزه ای کارساز و آیینه ساز شود و عاشق نه با یک بلکه با صد مشاهده معشوق را خرسند و شیدا سازد. چرا که کدام معشوق است که با یک مشاهده شیدا شود. شیدایی یک نظر از آن عاشق است.

1399/01/08 14:04
حفیظ احمدی

با سلام و خسته نباشید!
این شعر زیبای فروغی را خوانندگان افغان شادروان احمد ظاهر، خانم پرستو و حیدر سلیم خوانده اند.
با احترام
حفیظ احمدی از افغانستان

1399/09/15 08:12
آرش

پیوند به وبگاه بیرونی
این اجرای سیدجواد ذبیحی در آوازها موجود نیست و نتوانستم اضافه کنم. (با اجرای دیگر ایشان که موجود است فرق دارد)

1399/10/31 13:12
باربد

درود جناب ادهم، البته گمان می کنم ایراد در خوانش شما باشد؛ همزه ی آینه "ی" تلفظ شده و مصرع اینطور خوانده می شود:
"بالای خود در آینه ی چشم من ببین که از لحاظ وزنی هیچ ایرادی ندارد

1401/12/10 20:03
علی دادمهر

به خاطر دو بیت نمی توان از کل این غزل گذشت، حتی اگر هم تنها فروغی را یک شاعر مداح دید باز هم شرف دارد بر کسانی مثل قاآنی که هر کس و ناکسی را مدح می کردند ( از رفتار و برخورد امیر کبیر با وی می توان موضوع را به وضوح مشاهده کرد) برای فروغی ممدوح یکی است آن هم خود شخص شاه. شاید دوری از قصاید بلند و پرداختن به شیوه غزل های روان هم تاثیر گذاری شگرفی بر ماندگاری و دوستداری اشعار فروغی داشته ، در حدی که فروغی بسطامی را فخر سبک بازگشت می نامند. 

1402/02/25 01:04
محمدجواد تقوی

فروغی در شرایطی این شعر رو سرود که نزد ناصرالدین شاه بود و ناصر یک بیت از این شعر رو میگه و فروغی ادامه اش رو بداهه میگه ، گرچه این شعر اینقدر زیباست که از شاه قجری گذر کرده ولی دو بیت پایانی یادی از شاه کرده که باید میکرد .

1402/02/30 23:04
Mojtaba Heydari

این شعر با آواز پادشاه احساس حضرت گلپای نازنین در برنامه گلهای تازه ۳۲ بی نظیر هسته،،دوستان حتما گوش کنید...

1403/01/28 13:03
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳

یک بار دیگر هم در بالاتر نوشته اید

نیاز نیست دائما تکرار شود

وانگهی یاد بگیریم بی خود و بی جهت القاب، خیرات نکنیم

حضرت، پادشاه احساس، نازنین و .....

 

به علاوه در بخش آهنگ‌ها آورده‌اند نیاز نیست زیر هر پست تکرار شود.

زیر هر پستی این چیزها را نوشتید چیزی حدود 20 بار

 

به جای «هسته» باید نوشته شود «است»

1403/09/04 21:12
ابوالقاسم افشاری

سلام و عرض ادب، دوستان بجای تخریب دیگران،  از سر ارزشهای ادبی هم میشود به مخاطب، دیدگاه خویش را انتقال و مورد انتقاد قرار داد. 

1402/04/15 14:07
رضا بهشهری

با سلام ، بانو هایده به زیبایی این شعر را خوانده واقعا عالیست