غزل شمارهٔ ۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
حاشیه ها
با سلام
بنده حقیرنسبت به این بیت نکته کوچکی را باید یادآور شوم. چون عاشق واقعی هیچگاه راضی نیست که به معشوقش آزار و اذیتی برسد حتی راضی به نگرانی و پریشانی معشوق خویش نیست لذا این بیت از نظر مفهومی اشتباه میباشد. اگر عاشق راضی به چنین عملی شد عاشق واقعی نیست و این عمل (راضی بودن به آزار و حتی نگرانی معشوق) ناشی از حب نفس و ترجیح خویش به معشوق و حس انتقامجویی است که در مورد معشوق هیچگاه درست نیست. شاهد سخن اینکه حضرت حافظ در غزلی چنین فرموده (صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
گل بخندید که از راست نرنجیم ولی هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت)
لذا حقیر برای این بیت جناب بسطامی بیت زیر را پیشنهاد میکنم.
در هیچ حال خاطرم از خویش جمع نیست ترسم ز حالتی که پریشان کند تو را
با سلام
اخیرا یک بیت زیبا از وحشی بافقی نیز به نطر این جانب رسید که شاهد محکم دیگری بر سخنم میباشد.
لطفا ملاحظه فرمایید:
گو جان و سر برو غرض ما رضای توست حاشا که ما زیان تو خواهیم و سود خویش
(بیخبر)
منظور بیت شماره 7 میباشد
با عرض ادب خدمت (بیخبر) روی سخن شاعر با طره موی معشوق است و در ادامه بیت قبل گفته---و پریشانی موی معشوق در نظرش بوده---با عرض معذرت و امید قبول
با سلام در ارتباط با بیت هفتم از این شعر نظر بنده حقیر این است که اصل مطلب خلاف عرض شما می باشد چرا که در مصرع اول از بیت هفتم شاعر بیان می کند که هیچگاه خیالم خالی از فکر تو نیست و همواره در ذهن من هستی و بیرون نمی روی و در مصرع دوم حالتی از معشوق که عاشق را به شور می آورد را بیان نموده یعنی با ان حالت تجسم معشوق در ذهن و جان عاشق پدیدار می شود و اشتیاق دو چندان که ان حالت را پریشانی ذکر کرده
با تشکر
درود جناب محمد از نظر بنده معنی بیت 7 : خاطر (دل ) جمع (آرامش و آسوده خاطر بودن )دل من در راه عشقت همیشه در سوز و گداز است و یک دم آرامش ندارد و در مصرع 2 حالتی از معشوق رو به رخ میکشه (پریشانی) که بر پریشانی خود اضافه می شود ...