گنجور

غزل شمارهٔ ۸۶

تو و آن قامتی که موزون است
من و این طالعی که وارون است
تو و آن طره‌ای که مفتول است
من و این دیده‌ای که مفتون است
تو و آن پیکری که مطبوع است
من و این خاطری که محزون است
تو و آن پنجه‌ای که رنگین است
من و این سینه‌ای که کانون است
تو و آن خنده‌ای که نوشین است
من و این گریه‌ای که قانون است
تو و آن نخوتی که بی‌حد است
من و این حسرتی که افزون است
تو و رویی که لمعهٔ نور است
من و چشمی که چشمهٔ خون است
تو و زلفی که عنبر ساراست
من و اشکی که در مکنون است
من و خون دلی که مقسوم است
تو و لعل لبی که میگون است
من ندانم غم فروغی چیست
تو نپرسی که خسته‌ام چون است

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تو و آن قامتی که موزون است
من و این طالعی که وارون است
هوش مصنوعی: تو با هیکل زیبای خود، من با سرنوشتی نامناسب و ناهماهنگ هستم.
تو و آن طره‌ای که مفتول است
من و این دیده‌ای که مفتون است
هوش مصنوعی: تو با موهای خوش‌فرم و زیبا، و من هم با چشمانی که در جستجوی زیبایی تو هستند.
تو و آن پیکری که مطبوع است
من و این خاطری که محزون است
هوش مصنوعی: تو و آن وجود زیبا که دلنشین است، من و این احساسی که غمگین است.
تو و آن پنجه‌ای که رنگین است
من و این سینه‌ای که کانون است
هوش مصنوعی: تو با آن دستان رنگارنگت، من هم با این سینه‌ام که مرکز احساسات و شور و شوق است.
تو و آن خنده‌ای که نوشین است
من و این گریه‌ای که قانون است
هوش مصنوعی: تو با آن خنده‌ات که شیرین و دلنشین است، من در این حال که باید غمگین باشم و گریه کنم.
تو و آن نخوتی که بی‌حد است
من و این حسرتی که افزون است
هوش مصنوعی: تو با آن خودبینی بی‌نهایت‌ات، من هم با این آرزوی بزرگ و ناتمام.
تو و رویی که لمعهٔ نور است
من و چشمی که چشمهٔ خون است
هوش مصنوعی: تو دارای چهره‌ای هستی که چون نور می‌درخشد و من دارای چشمی هستم که از آن اشک می‌ریزد.
تو و زلفی که عنبر ساراست
من و اشکی که در مکنون است
هوش مصنوعی: تو و موی زیبایت مانند عطر خوش است و من هم مانند اشکی هستم که در دل پنهان شده است.
من و خون دلی که مقسوم است
تو و لعل لبی که میگون است
هوش مصنوعی: من و دلی پر از غم به سر می‌بریم، و تو لبان شیری رنگی داری که باعث شادی و سرزندگی می‌شود.
من ندانم غم فروغی چیست
تو نپرسی که خسته‌ام چون است
هوش مصنوعی: من نمی‌دانم غم و اندوه چه معنایی دارد، اما تو هم از من نمی‌پرسی که چرا خسته‌ام.