گنجور

غزل شمارهٔ ۶۰

دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست
وز ما به جز محبت جرمی ندیده برخاست
چشم سیاه مستش آیا چه دیده باشد
کز کوی تیره بختان می‌ناچشیده برخاست
هم بر هوای بامش مرغ پریده بنشست
هم بر امید دامش صید رمیده برخاست
دوش از رخش نسیمی بگذشت سوی گلشن
گل از فراز گلبن برقع دریده برخاست
هر بی‌خبر که خندید بر حسرت زلیخا
آخر ز بزم یوسف کف را بریده برخاست
صید دل حریصم از شوق تیر دیگر
از صیدگاه خونین در خون تپیده برخاست
دوشینه ماه نو را دیدم به روی ماهی
کز بهر پای بوسش چرخ خمیده برخاست
هر نیم شب که کردم یادی از آن بناگوش
از مشرق امیدم صبح دمیده برخاست
من بی رخش فروغی آفاق را ندیدم
برخاست تا ز چشمم، نورم ز دیده برخاست

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دی در میان مستی خنجر کشیده برخاست
وز ما به جز محبت جرمی ندیده برخاست
هوش مصنوعی: دی، در حالت مستی، برخلاف آرامش و بی‌خیالی، با خنجری در دست به پا خاست و از ما جز دوستی و عشق خطایی دیده نشد.
چشم سیاه مستش آیا چه دیده باشد
کز کوی تیره بختان می‌ناچشیده برخاست
هوش مصنوعی: چشم‌های سیاه و زیبا او چه چیزی را دیده که از کوچه‌های بدبختی و تاریکی برخاسته و از آنجا گذر کرده است.
هم بر هوای بامش مرغ پریده بنشست
هم بر امید دامش صید رمیده برخاست
هوش مصنوعی: یک پرنده بر روی بام این خانه نشسته و منتظر است، در حالی که یک شکارچی نیز امیدوار به صید دیگری است که در حال فرار است.
دوش از رخش نسیمی بگذشت سوی گلشن
گل از فراز گلبن برقع دریده برخاست
هوش مصنوعی: دیشب نسیمی از سمت چهره‌ات عبور کرد و به باغ گل‌ها رسید، و از روی درختان گل، آتش عشق به بلندای آسمان صعود کرد.
هر بی‌خبر که خندید بر حسرت زلیخا
آخر ز بزم یوسف کف را بریده برخاست
هوش مصنوعی: هر کسی که از حوادث تلخ خبر ندارد و خوشحال است، در واقع باید بداند که زلیخا که عاشق یوسف بود، به خاطر حسرت خود در نهایت از مهمانی یوسف ناامید و دلشکسته برخاست.
صید دل حریصم از شوق تیر دیگر
از صیدگاه خونین در خون تپیده برخاست
هوش مصنوعی: من به شدت از شوق و عشق در حال شکار دلم هستم و تیر دیگری به عشق می‌زنم. از میان صیدگاه خونین، دوباره جان گرفتم و برخواستم.
دوشینه ماه نو را دیدم به روی ماهی
کز بهر پای بوسش چرخ خمیده برخاست
هوش مصنوعی: دیشب ماه نو را دیدم که بر صورتی نمایان بود و به خاطر احترام به او، چرخش آسمان خم شد.
هر نیم شب که کردم یادی از آن بناگوش
از مشرق امیدم صبح دمیده برخاست
هوش مصنوعی: هر شب که به یاد او می‌افتم، امیدم مانند صبحی نو در افق برجسته می‌شود.
من بی رخش فروغی آفاق را ندیدم
برخاست تا ز چشمم، نورم ز دیده برخاست
هوش مصنوعی: من بدون وجود تو هیچ روشنایی در دنیا ندیدم. تو که از چشمانم بیرون رفتی، نور زندگی‌ام نیز از دیدگانم رفته است.

حاشیه ها

1398/10/27 02:12

در بیت سوم --مصرع دوم ترکیب-- صید رمیده--- اشکال دارد زیرا آهوئی که رمیده در واقع برخاسته شده است و دوباره نمی تواند بر خاسته شود لذا پیشنهاد میدهم از ترکیب ((صید چمیده)) و یا هر ترکیب که با معنا هماهنگ باشد استفاده بفرمائید