غزل شمارهٔ ۵۲
پایه عمر گرانمایه بر آب است برآب
همه جا شاهد این نکته حباب است ، حباب
باده خور باده به بانگ نی و فتوای حکیم
زان که دل درد تو را چاره شراب است، شراب
بر سر کوی خرابات کسی آباد است
که مدام از می دیرینه خراب است، خراب
گر به تیغم نزند محض گناه است، گناه
ور به خونم بکشد عین ثواب است، ثواب
رسم عشاق جگر خسته نیاز است ، نیاز
خوی خوبان ستم پیشه عتاب است ، عتاب
آن که عشق تو نورزید جماد است، جماد
وان که می با تو ننوشید دواب است، دواب
تا تو را اهل نظر هیچ تماشا نکنند
خم به خم زلف تو بر چهره نقاب است، نقاب
در سفالین قدح از شیشه مکن می به درنگ
که مدار فلک سفله شتاب است، شتاب
گر فروغی نرود از سر کویت چه کند
که ملاقات رقیب تو عذاب است، عذاب
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
پایه عمر گرانمایه بر آب است برآب
همه جا شاهد این نکته حباب است ، حباب
هوش مصنوعی: عمر انسان چون پدیدهای ناپایدار و کمدوام است که به راحتی ممکن است از بین برود. این موضوع مانند حبابهایی است که بر روی آب ظاهر میشوند و هر لحظه ممکن است بترکند و از میان بروند. پس نشان میدهد که عمر به راحتی میتواند تحت تاثیر عوامل مختلف قرار گیرد و از دست برود.
باده خور باده به بانگ نی و فتوای حکیم
زان که دل درد تو را چاره شراب است، شراب
هوش مصنوعی: شراب بنوش و به نواخت نی گوش کن، چرا که حکیم میگوید برای درد دل تو راهحل، همان شراب است.
بر سر کوی خرابات کسی آباد است
که مدام از می دیرینه خراب است، خراب
هوش مصنوعی: در محل خرابات، کسی به خوشی و آبادانی میرسد که همیشه در حال نوشیدن شراب است و تحت تأثیر مستی قرار دارد.
گر به تیغم نزند محض گناه است، گناه
ور به خونم بکشد عین ثواب است، ثواب
هوش مصنوعی: اگر کسی به من آسیب نرساند، تنها به خاطر گناهش است، اما اگر او من را بکشد، این عمل در واقع به حساب ثواب خواهد آمد.
رسم عشاق جگر خسته نیاز است ، نیاز
خوی خوبان ستم پیشه عتاب است ، عتاب
هوش مصنوعی: عشق و عاشقی گاهی با درد و رنج همراه است و عاشقان باید به خاطر عشق، سختیها را تحمل کنند. از سوی دیگر، محبوبان یا معشوقها ممکن است در برخورد با عاشقان، برخوردی تند و سرزنشآمیز داشته باشند. در واقع، عشق و نیاز عاشق به محبوب، گاهی با درد و ناامیدی همراه است.
آن که عشق تو نورزید جماد است، جماد
وان که می با تو ننوشید دواب است، دواب
هوش مصنوعی: کسی که به عشق تو توجه نکند، مثل اجسام بیجان است و کسی که با تو همنوشی نکند، همچون حیوانات بیروح است.
تا تو را اهل نظر هیچ تماشا نکنند
خم به خم زلف تو بر چهره نقاب است، نقاب
هوش مصنوعی: اگر که اهل علم و نظر، تو را ننگرند، بدان که زلفهای خمدار تو بر چهرهات همچون نقابی است.
در سفالین قدح از شیشه مکن می به درنگ
که مدار فلک سفله شتاب است، شتاب
هوش مصنوعی: در جام سفالی، مشروبات را با شتاب نریز که حرکت زمان و دنیا همیشه در حال تغییر و تند است.
گر فروغی نرود از سر کویت چه کند
که ملاقات رقیب تو عذاب است، عذاب
هوش مصنوعی: اگر روشناییای از سر کوی تو نتابد، چه فایدهای دارد؟ چرا که دیدار رقیب تو عذابی بیپایان است.
حاشیه ها
1387/07/15 15:10
با سلام بنظر میرسد در بیت پنجم (مصرع دوم) خوی صحیح است نه خون
با تشکر
---
پاسخ: مطابق پیشنهاد شما جایگزینی صورت گرفت.
1391/07/08 21:10
مجید مولایی
همان خوی درست است شاعراز رفتارواخلاق معشوق صحبت میکند درمصراع اول ازرسمعشاق میگویدودرادامه ازاخلاق خوبان لطفا به کلمه عتاب توجه کنید