غزل شمارهٔ ۴۷۲
چو در میناست می، یاقوت رخشان است پنداری
چو در ساغر چکد، لعل بدخشان است پنداری
چو افتد در بلورین کاسه عکس طلعت ساقی
پری در خانهٔ آیینه پنهان است پنداری
عبیر آمیز و عنبربیز و عطرانگیز میآید
گذرگاه نسیم از جعد جانان است پنداری
گل آتش زد ز چاک سینهاش دامان گلشن را
گریبانچاکِ آن چاک گریبان است پنداری
ز کویش دوش میآمد خروش حسرت انگیزی
دل از کف دادهای در دادن جان است پنداری
کسی نشنیده هرگز داد دلهای مسلمانان
سر کوی نکویان کافرستان است پنداری
رسنهای رسا از هر طرف تابیده گیسویش
گرفتاری در آن چاه زنخدان است پنداری
ز تقریری که واعظ میکند بر عرشهٔ منبر
طلوع صبح محشر شام هجران است پنداری
نمیگردد زمانی خاطرم جمع از پریشانی
هنوز آن طرهٔ مشکین پریشان است پنداری
مرا تا چند گویی بگذر از جانان به آسانی
گذشتن از سر جان کاری آسان است پنداری
گرفت از من بهای بوسه لعلش جان شیرین را
ولی بسیار از این سودا پشیمان است پنداری
فروغی از مه رخسار ساقی بزم شد روشن
فروغش از ادیب المک سلطان است پنداری
خدیو ذرهپرور ناصرالدین شاه نیک اختر
که در ایوان رخش مهر درخشان است پنداری
شه بخشندهٔ عادل، گهر بخشای دریادل
که دست همتش ابر درافشان است پنداری
غزل شمارهٔ ۴۷۱: تا از مژهٔ دلکش تیری به کمان داریغزل شمارهٔ ۴۷۳: تو شکر لب که با خسرو بسی شیرین سخن داری
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو در میناست می، یاقوت رخشان است پنداری
چو در ساغر چکد، لعل بدخشان است پنداری
هوش مصنوعی: وقتی که در مینا شراب وجود دارد، گویی که یاقوتی درخشان است. همچنین زمانی که شراب در جام ریخته میشود، به نظر میرسد که لعل بدخشان در آن جاری است.
چو افتد در بلورین کاسه عکس طلعت ساقی
پری در خانهٔ آیینه پنهان است پنداری
هوش مصنوعی: وقتی که چهرهی زیبا و دلربای ساقی در کاسهی بلورین منعکس میشود، گویی پری در خانهی آینه پنهان شده است.
عبیر آمیز و عنبربیز و عطرانگیز میآید
گذرگاه نسیم از جعد جانان است پنداری
هوش مصنوعی: نسیمی لطیف و خوشبو میآید که بوی عطر و عنبر را به همراه دارد، گویی که این نسیم از موهای دلفریب معشوق میگذرد.
گل آتش زد ز چاک سینهاش دامان گلشن را
گریبانچاکِ آن چاک گریبان است پنداری
هوش مصنوعی: گل از چاک سینهاش شعلهور شد و آتش آن، گلستان را فرا گرفت. انگار که گلستان خود را به شکل گریبان چاک کرده است.
ز کویش دوش میآمد خروش حسرت انگیزی
دل از کف دادهای در دادن جان است پنداری
هوش مصنوعی: شب گذشته صدایی از طرف کوی او میآمد که بسیار حسرتانگیز بود. گویی دلی که همه چیز را از دست داده، در آستانه فدا کردن جانش است.
کسی نشنیده هرگز داد دلهای مسلمانان
سر کوی نکویان کافرستان است پنداری
هوش مصنوعی: هیچکس تا به حال نشنیده است که مسلمانان در کوی نیکوکاران فریاد و گریه کنند؛ گویی این مکان کافرستان است.
رسنهای رسا از هر طرف تابیده گیسویش
گرفتاری در آن چاه زنخدان است پنداری
هوش مصنوعی: موهای بلند او به گونهای به هم پیچیده که گویی مانند طنابهایی محکم شدهاند، و چهرهاش را به دام افکنده است.
ز تقریری که واعظ میکند بر عرشهٔ منبر
طلوع صبح محشر شام هجران است پنداری
هوش مصنوعی: واعظ بر روی منبر سخن میگوید و شنوندگان احساس میکنند که صبح قیامت در حال طلوع است و غم و اندوه جدایی به زیبایی قابل تصور است.
نمیگردد زمانی خاطرم جمع از پریشانی
هنوز آن طرهٔ مشکین پریشان است پنداری
هوش مصنوعی: دلم هیچوقت آسوده و آرام نمیشود، چرا که هنوز آن موهای سیاه و پریشان تو در یادم است.
مرا تا چند گویی بگذر از جانان به آسانی
گذشتن از سر جان کاری آسان است پنداری
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی بگویی که از عشق محبوب آسان بتوان گذشت؟ گمان میکنی که برای دل، این کار سادهای است؟
گرفت از من بهای بوسه لعلش جان شیرین را
ولی بسیار از این سودا پشیمان است پنداری
هوش مصنوعی: او به من بهای بوسهٔ لبهایش را جان عزیزم گرفته است، اما به نظر میرسد از این معامله بسیار پشیمان شده است.
فروغی از مه رخسار ساقی بزم شد روشن
فروغش از ادیب المک سلطان است پنداری
هوش مصنوعی: نورانی از چهرهی زیبای ساقی در میخانه تابش پیدا کرده و به نظر میرسد که این روشنی، از دانش و فهم سلطان ادیبالمک نشأت میگیرد.
خدیو ذرهپرور ناصرالدین شاه نیک اختر
که در ایوان رخش مهر درخشان است پنداری
هوش مصنوعی: ناصرالدین شاه، که به عنوان حاکم بزرگ و ذرهپرور شناخته میشود، زیر نور خورشید درخشان قرار دارد و به نظر میرسد مانند ستارهای درخشنده است.
شه بخشندهٔ عادل، گهر بخشای دریادل
که دست همتش ابر درافشان است پنداری
هوش مصنوعی: فرمانروا و بخشندهای عادل که با دلی بزرگ و مهربان، مانند ابرهای بارانزا، همواره آماده یاری و کمک به دیگران است.
حاشیه ها
1398/10/18 15:01
گذشتن از سر جان کاری آسان است پنداری----پیشنهاد میشود
فروغش از ادیب الملک سلطان است پنداری---درست است