گنجور

غزل شمارهٔ ۴۵

چون خاک می‌شود به رهت جان پاک ما
بگذار نخوت از سر و بگذر به خاک ما
یا رب که دامن تو نگیرد به روز حشر
خونی که ریختی ز دل چاک چاک ما
دردا که هیچ در دل سختت اثر نکرد
اشک روان و آه دل دردناک ما
تا کی که با خیال تو در خاک می‌کنیم
خم‌خانه مست می‌شود از فیض تاک ما
دل شد شریک غصهٔ ما در طریق عشق
غیرت اگر بهم نزند اشتراک ما
دیدیم روی قاتل خود را به زیر تیغ
سرمایهٔ سلامت ما شد هلاک ما
تا تکیه کرده‌ایم فروغی به لطف دوست
از خصمی فلک نبود هیچ باک ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چون خاک می‌شود به رهت جان پاک ما
بگذار نخوت از سر و بگذر به خاک ما
هوش مصنوعی: وقتی که جان پاک ما در راه تو به خاک می‌افتد، خواهش می‌کنم بر توشه‌ات مغروری را کنار بگذاری و بر خاک ما گذر کنی.
یا رب که دامن تو نگیرد به روز حشر
خونی که ریختی ز دل چاک چاک ما
هوش مصنوعی: پروردگارا، آیا به روز قیامت نمی‌خواهی که خونی که از دل پاره‌پاره ما ریخته شده، به دامن تو بچسبد؟
دردا که هیچ در دل سختت اثر نکرد
اشک روان و آه دل دردناک ما
هوش مصنوعی: ای کاش می‌دانستی که اشک‌ها و آه‌های بیدادگرانه‌مان هیچ تأثیری بر دل سنگی‌ات نداشت.
تا کی که با خیال تو در خاک می‌کنیم
خم‌خانه مست می‌شود از فیض تاک ما
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که با یاد تو در خاک نشسته‌ایم و اینجا، خمخانه از نعمت انگور سرشار می‌شود.
دل شد شریک غصهٔ ما در طریق عشق
غیرت اگر بهم نزند اشتراک ما
هوش مصنوعی: دل ما در راه عشق، با غصه‌های ما شریک شده است. اگر غیرت اجازه ندهد، این اشتراک و همدلی نمی‌تواند به هم آسیب بزند.
دیدیم روی قاتل خود را به زیر تیغ
سرمایهٔ سلامت ما شد هلاک ما
هوش مصنوعی: ما دیدیم که قاتل خود را در زیر تیغی دیدیم و این باعث شد که سلامت ما زیر خطر قرار گیرد و سرانجام به نابودی ما انجامید.
تا تکیه کرده‌ایم فروغی به لطف دوست
از خصمی فلک نبود هیچ باک ما
هوش مصنوعی: ما وقتی به لطف دوست تکیه می‌زنیم، هیچ ترس و نگرانی از دشمنی‌های روزگار نداریم.