گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳۴

ای فتنه دست پرور چشم سیاه تو
اهل نظر نشانهٔ تیر نگاه تو
دانی کدام سال سرآید به فرخی
سالی که بگذرد به رخ هم چو ماه تو
من آشنات دانم و تو غیر خوانیم
فریاد از یقین من و اشتباه تو
یک ره پس از هلاک به خاکم گذار کن
ای خون من به روز جزا عذرخواه تو
این است اگر قرار تو در حق عاشقان
ترسم به هیچ نامه نگنجد گناه تو
سر سبز گشت باغ رخت از بهار خط
یعنی فزود مهر دلم از گناه تو
یارب چه خسروی که به یک جنبش نظر
تسخیر کرد هر دو جهان را سپاه تو
هر گه به صد کرشمه پری وار بگذری
بر چشم خود فرشته کشد خاک راه تو
تا جلوهٔ تو دید فروغی به چشم دل
بیرون نرفت جان وی از جلوه‌گاه تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای فتنه دست پرور چشم سیاه تو
اهل نظر نشانهٔ تیر نگاه تو
هوش مصنوعی: ای فتنه! تو که با نگاه سیاه و زیبا در دل‌ها می‌افکنی، اهل دانش و بصیرت، تیر نگاه تو را به عنوان نشانه‌ای می‌شناسند.
دانی کدام سال سرآید به فرخی
سالی که بگذرد به رخ هم چو ماه تو
هوش مصنوعی: آیا می‌دانی کدام سال به پایان می‌رسد با خوشی و سرور، سالی که مثل چهره‌ی زیبا و روشن تو سریعاً رد می‌شود؟
من آشنات دانم و تو غیر خوانیم
فریاد از یقین من و اشتباه تو
هوش مصنوعی: من به آشنایی‌ات مطمئنم، ولی تو حرف‌هات را نادرست می‌دانی. از این وضعیت که من به واقعیت یقین دارم و تو در اشتباه هستی، در دل فریاد می‌زنم.
یک ره پس از هلاک به خاکم گذار کن
ای خون من به روز جزا عذرخواه تو
هوش مصنوعی: پس از آنکه نابود شدم، مرا به خاک بسپار، ای خونی که در روز حساب برای تو عذر می‌خواهم.
این است اگر قرار تو در حق عاشقان
ترسم به هیچ نامه نگنجد گناه تو
هوش مصنوعی: اگر اینگونه باشد که تو درباره عاشقان تصمیم می‌گیری، می‌ترسم که گناه تو را هیچنامه‌ای نتواند به درستی بیان کند.
سر سبز گشت باغ رخت از بهار خط
یعنی فزود مهر دلم از گناه تو
هوش مصنوعی: باغ محبت من به خاطر حضور تو در بهار شکوفا شده است، زیرا عشق من به تو به خاطر خطاهایت افزایش یافته است.
یارب چه خسروی که به یک جنبش نظر
تسخیر کرد هر دو جهان را سپاه تو
هوش مصنوعی: ای خدا، چه شاهی که با یک نگاه خودش، تمام جهان را تحت تسلط و فرمان خود درآورد.
هر گه به صد کرشمه پری وار بگذری
بر چشم خود فرشته کشد خاک راه تو
هوش مصنوعی: هر زمان که با زیبایی و ناز خود از کنار من می‌گذری، چنان است که فرشته‌ای بر خاکی که قدم گذاشته‌ای سایه می‌افکند.
تا جلوهٔ تو دید فروغی به چشم دل
بیرون نرفت جان وی از جلوه‌گاه تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که زیبایی تو در دیدهٔ دل نمایان بود، جان او از حضورت خارج نشد.