گنجور

غزل شمارهٔ ۴۳

تا به مستی نرسد بر لب ساقی لب ما
بر نیاید ز خرابات مغان مطلب ما
عشق پیری است که ساغر زده‌ایم از کف او
عقل طفلی است که دانا شده در مکتب ما
توبه از شرب دمادم نتوانیم نمود
که جز این شیوهٔ شیرین نبود مشرب ما
ملتی نیست به جز کفر محبت ما را
هیچ کیشی نتوان جست به از مطلب ما
یا رب ما اثری در تو ندارد ورنه
لرزه بر عرش فتاد از اثر یا رب ما
کس مبادا به سیه‌روزی ما در ره عشق
که فلک تیره شد از تیرگی کوکب ما
دی سحر داد به ما وعدهٔ دیدار ولی
ترسم از بخت سیه، روز نگردد شب ما
تا نزد عشق به سر خط سعادت ما را
خدمت حضرت معشوق نشد منصب ما
گر ره وادی مقصود فروغی این است
لنگ خواهد شدن اینجا قدم مرکب ما

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا به مستی نرسد بر لب ساقی لب ما
بر نیاید ز خرابات مغان مطلب ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که به حالتی سرمستی نرسیم، لب ما به باغ میخانه‌ها باز نمی‌شود و چیزی از ما در مورد مطالب عاشقانه و عرفانی بیان نمی‌شود.
عشق پیری است که ساغر زده‌ایم از کف او
عقل طفلی است که دانا شده در مکتب ما
هوش مصنوعی: عشق مانند یک پیرمرد است که ما از دست او جامی گرفته‌ایم و عقل مانند کودک نادانی است که در یادگیری‌های ما به دانایی رسیده است.
توبه از شرب دمادم نتوانیم نمود
که جز این شیوهٔ شیرین نبود مشرب ما
هوش مصنوعی: ما نمی‌توانیم هر لحظه از شراب نوشیدن دست برداریم؛ چون تنها همین روش دلپذیر و شیرین برای ما وجود دارد.
ملتی نیست به جز کفر محبت ما را
هیچ کیشی نتوان جست به از مطلب ما
هوش مصنوعی: هیچ ملتی جز کسانی که به عشق ما ایمان داشته باشند وجود ندارد و هیچ مذهبی نمی‌تواند به جز عشق ما چیز دیگری را جستجو کند.
یا رب ما اثری در تو ندارد ورنه
لرزه بر عرش فتاد از اثر یا رب ما
هوش مصنوعی: ای پروردگار، ما نه اثری در وجود تو داریم و نه تأثیری بر تو بگذاریم، وگرنه از تأثیر ما لرزشی بر عرش تو به وجود می‌آمد.
کس مبادا به سیه‌روزی ما در ره عشق
که فلک تیره شد از تیرگی کوکب ما
هوش مصنوعی: هیچ کس آرزو نکند که مانند ما در عشق به روزهای تیره و سیاه دچار شود، زیرا به خاطر ظلمت وجود ما، آسمان نیز تیره و تار شده است.
دی سحر داد به ما وعدهٔ دیدار ولی
ترسم از بخت سیه، روز نگردد شب ما
هوش مصنوعی: دیروز صبح وعده‌ی دیدار را به ما دادند، اما می‌ترسم که بخت نازپرورده‌ام سبب شود که روزهایم به شب بدل شوند و آن دیدار به تحقق نپیوندد.
تا نزد عشق به سر خط سعادت ما را
خدمت حضرت معشوق نشد منصب ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که به عشق واقعی نرسیدیم، در مسیر خوشبختی و موفقیت ما به مقام و جایگاه خاصی دست نیافتیم.
گر ره وادی مقصود فروغی این است
لنگ خواهد شدن اینجا قدم مرکب ما
هوش مصنوعی: اگر مسیر رسیدن به هدف روشن و شفاف است، پس اینجا گام‌های ما به سختی می‌تواند پیش برود.