گنجور

غزل شمارهٔ ۴۰۹

گاهی به نوشخند لبت را اشاره کن
ما را به هیچ صاحب عمر دوباره کن
بنمای روی خود ز پس پرده آشکار
یک باره راز هر دو جهان آشکاره کن
وقتی که چارهٔ دل عشاق می‌کنی
درد مرا به نیم شکرخنده چاره کن
با جام می شبی به شبستان من بیا
آسوده‌ام ز گردش ماه و ستاره کن
خواهی که دامن تو نگیرم روز حشر
در زیر تیغ جانب ما یک نظاره کن
خیر است آن چه می‌رسد از دست چون تویی
کمتر به قتل خسته‌دلان استخاره کن
اکنون که از کنار منت میل رفتن است
اول بریز خونم و آخر کناره کن
با مهربانی از دل سنگین او مخواه
یا ناله را بگو گذر از سنگ خاره کن
گفتم فروغی از پی مژگان او مرو
رفتی کنون علاج دل پاره پاره کن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گاهی به نوشخند لبت را اشاره کن
ما را به هیچ صاحب عمر دوباره کن
هوش مصنوعی: گاهی با لبخندت به ما اشاره کن و ما را دوباره به زندگی برگردان.
بنمای روی خود ز پس پرده آشکار
یک باره راز هر دو جهان آشکاره کن
هوش مصنوعی: صورت زیبای خود را از پس پرده نمایان کن تا اسرار هر دو جهان به یکباره روشن شود.
وقتی که چارهٔ دل عشاق می‌کنی
درد مرا به نیم شکرخنده چاره کن
هوش مصنوعی: وقتی که می‌خواهی دل عاشقان را آرام کنی، درد من را با یک لبخند شیرین نصفه و نیمه برطرف کن.
با جام می شبی به شبستان من بیا
آسوده‌ام ز گردش ماه و ستاره کن
هوش مصنوعی: شب را با یک جام شراب به مکان من بیا، زیرا من از حرکت ماه و ستاره‌ها بی‌خبر و آسوده‌ام.
خواهی که دامن تو نگیرم روز حشر
در زیر تیغ جانب ما یک نظاره کن
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی در روز قیامت دامنت را نگیرم، کافیست یک نظر به ما بیندازی و کناری بایستی.
خیر است آن چه می‌رسد از دست چون تویی
کمتر به قتل خسته‌دلان استخاره کن
هوش مصنوعی: هر چیزی که از تو به دیگران می‌رسد خوب است، زیرا تو به خاطر حال دل خسته‌دل‌ها کمتر به آنها آسیب می‌زنی. پس بهتر است از درون خودت، با بهره‌گیری از خداوند، راه درست را انتخاب کنی.
اکنون که از کنار منت میل رفتن است
اول بریز خونم و آخر کناره کن
هوش مصنوعی: اکنون که عزم رفتن داری، ابتدا اجازه بده که احساساتم را به نمایش بگذارم و در نهایت، از کنارم برو.
با مهربانی از دل سنگین او مخواه
یا ناله را بگو گذر از سنگ خاره کن
هوش مصنوعی: از او که دلش سنگین است، انتظار نداشته باش که با محبت از او چیزی بخواهی یا ناله‌ای از او بشنوی. بلکه باید از سختی‌ها عبور کنی و به راهی دیگر بروی.
گفتم فروغی از پی مژگان او مرو
رفتی کنون علاج دل پاره پاره کن
هوش مصنوعی: گفتم که از زیبایی چشمان او دور نشو، حالا که رفته‌ای، دل شکسته‌ام را التیام بده.

حاشیه ها

1395/06/24 13:08
بردیا

من نسخه ی چاپی ندارم متاسفانه. ولی حس می کنم که توی مصرع «خواهی که دامن تو نگیرم روز حشر» مشکل وزنی وجود داره. احیانا شکل صحیحش «...نگیرم به روز حشر» نبوده؟
البته که من سوادی ندارم.