گنجور

غزل شمارهٔ ۴۰۲

با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن
چندین هزار احسنت می‌بایدت کشیدن
روزی اگر در آغوش سروی کشی قباپوش
سهل است در محبت پیراهنی دریدن
سر حلقهٔ سلامت در دام او فتادن
سرمایهٔ ندامت از بام او پریدن
پیمانهٔ حیاتم پر شد فغان که نتوان
پیمان ازو گرفتن، پیوند از او بریدن
آهوی چشمش آخر رامم نشد به افسون
یارب به او که آموخت این شیوه رمیدن
دانی که تفسیر از دوستی چیست
از جان خود گذشتن، در خون خود تپیدن
قاصد رسید و مردم از رشک خود که نتوان
پیغام آشنا را از دیگری شنیدن
هیچ از تو حاصلم نیست دردا که عین خار است
در پای گل نشستن، وان گه گلی نچیدن
آسایشی ز کوشش در عاشقی ندیدیم
تا کی توان فروغی دنبال دل دویدن

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن
چندین هزار احسنت می‌بایدت کشیدن
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با آن غزال وحشی آرامش پیدا کنی، باید هزاران بار به او ستایش و محبت نشان دهی.
روزی اگر در آغوش سروی کشی قباپوش
سهل است در محبت پیراهنی دریدن
هوش مصنوعی: اگر روزی در آغوش یک سرو زیبا قرار بگیری، لباسی از محبت تکه تکه کردن کار دشواری نیست.
سر حلقهٔ سلامت در دام او فتادن
سرمایهٔ ندامت از بام او پریدن
هوش مصنوعی: خود را در دام عشق او گرفتار کردن، موجب پشیمانی است. زیرا اگر از این دام بگریزیم، باید از بلندی‌های زندگی خود سقوط کنیم.
پیمانهٔ حیاتم پر شد فغان که نتوان
پیمان ازو گرفتن، پیوند از او بریدن
هوش مصنوعی: زندگی‌ام به پایان رسید و دریغ که نمی‌توانم آن را از دست بدهم و از آن جدا شوم.
آهوی چشمش آخر رامم نشد به افسون
یارب به او که آموخت این شیوه رمیدن
هوش مصنوعی: چشمان او به مانند آهو، هرگز نتوانستند من را تسلیم کنند. ای کاش کسی به او یاد داده باشد که چگونه طعنه بزند و فرار کند.
دانی که تفسیر از دوستی چیست
از جان خود گذشتن، در خون خود تپیدن
هوش مصنوعی: دوستی به معنای فداکاری و از خودگذشتگی است، یعنی برای کسی که دوستش داریم، باید بتوانیم جان خود را به خطر بیندازیم و در سختی‌ها برای او تلاش کنیم.
قاصد رسید و مردم از رشک خود که نتوان
پیغام آشنا را از دیگری شنیدن
هوش مصنوعی: پیام‌رسان آمد و مردم به خاطر حسادت خود نتوانستند پیام دوستانه‌ را از زبان دیگری بشنوند.
هیچ از تو حاصلم نیست دردا که عین خار است
در پای گل نشستن، وان گه گلی نچیدن
هوش مصنوعی: من هیچ بهره‌ای از تو ندارم، دردناک است که مانند خاری در پای گل بنشینم و حتی گلی هم نچینم.
آسایشی ز کوشش در عاشقی ندیدیم
تا کی توان فروغی دنبال دل دویدن
هوش مصنوعی: در عاشقی هیچ آسایشی از تلاش و کوشش به دست نیاوردیم و نمی‌دانیم تا چه زمانی باید برای دل‌خواهی دنبال عشق بدویم.

حاشیه ها

1397/01/03 14:04
حسنی

در بیت ششم مصرع اول چرا شکست وزنی دارد؟

1398/10/16 15:01

دانی نشانه ای از تفسیر دوستی چیست---
پیشنهاد میشود

1399/05/02 04:08
امیر فرشیدفر

در بیت پنجم مصرع دوم * یارب به تو که آموخت این شیوه رمیدن * صحیح است.