غزل شمارهٔ ۴۰
کاش آن صنم آماده شدی جلوهگری را
در پرده نشاندی صنم کاشغری را
گر جعد تو مویی فکند بر سر آتش
احضار کند روح هوا فوج پری را
از منظر خورشید تو گر پرده برافتد
هر ذره کند دعوی صاحبنظری را
هر گه که چو طاوس خرامی عجبی نیست
گر طوق به گردن فکنی کبک دری را
تا خط تو بر صفحهٔ رخسار ندیدم
واقف نشدم فتنهٔ دور قمری را
گر پای نهی از سر رحمت به گلستان
درهم شکنی رونق گلبرگ طری را
چون سرو قباپوش تو در جلوه درآید
البته پری شیوه کند جامه دری را
کحال صبا از اثر گرد قدومت
از نرگس شهلا ببرد بیبصری را
هر کس که دم از حور زند عین قصور است
گفتن نتوان با تو حدیث دگری را
پیغام فروغی نرسد بر سر کویت
که آنجا گذری نیست نسیم سحری را
غزل شمارهٔ ۳۹: آشنا خواهی گر ای دل با خود آن بیگانه راغزل شمارهٔ ۴۱: نه دست آن که بگیریم زلف ماهی را
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کاش آن صنم آماده شدی جلوهگری را
در پرده نشاندی صنم کاشغری را
هوش مصنوعی: ای کاش آن محبوب زیبا به جلوهگری مشغول میشد و زیباییهایش را در پس پرده پنهان نمیکرد.
گر جعد تو مویی فکند بر سر آتش
احضار کند روح هوا فوج پری را
هوش مصنوعی: اگر موهای فر تو بر سرت بریزد، همچون شعلهای آتشین روحی از هوا را به召 خواهی کرد که گروهی از پریها را به همراه دارد.
از منظر خورشید تو گر پرده برافتد
هر ذره کند دعوی صاحبنظری را
هوش مصنوعی: اگر پردهای از جلوی خورشید تو کنار برود، هر ذرهای به خود جرات میدهد که خود را صاحبنظر بپندارد.
هر گه که چو طاوس خرامی عجبی نیست
گر طوق به گردن فکنی کبک دری را
هوش مصنوعی: هر بار که با زیبایی و شکوه راه میروی، شگفتی ندارد اگر در این حین یک کبک دری را به عنوان زینت بر گردن خود آویزان کنی.
تا خط تو بر صفحهٔ رخسار ندیدم
واقف نشدم فتنهٔ دور قمری را
هوش مصنوعی: من تاکنون به زیبایی صورت تو و اثر خط موجز آن آشنا نشده بودم و در نتیجه از لطف و زیبایی خاصی که در آن نهفته بود، بیخبر بودم.
گر پای نهی از سر رحمت به گلستان
درهم شکنی رونق گلبرگ طری را
هوش مصنوعی: اگر قدمی از رحمت برداری، به باغ گل آسیب میزنی و زیبایی گلها از بین میرود.
چون سرو قباپوش تو در جلوه درآید
البته پری شیوه کند جامه دری را
هوش مصنوعی: وقتی تو مانند سرو با زیبایی و وقار ظاهر میشوی، بیشک زیباییات به گونهای خواهد بود که همچون پری، لباسهای دیگران را تحتالشعاع قرار میدهد.
کحال صبا از اثر گرد قدومت
از نرگس شهلا ببرد بیبصری را
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی با اثر قدمهای تو، چشمی نابینا را از زیباییهای گلی نرگسگونه لبریز میکند.
هر کس که دم از حور زند عین قصور است
گفتن نتوان با تو حدیث دگری را
هوش مصنوعی: هر کسی که فقط درباره ی حوریها صحبت کند، در واقع از حقیقت دور است و نمیتواند موضوعات دیگری را با تو مطرح کند.
پیغام فروغی نرسد بر سر کویت
که آنجا گذری نیست نسیم سحری را
هوش مصنوعی: پیام من به تو نمیرسد، زیرا در آنجا جایی برای گذر نیست و نسیم صبحگاهی نیز به آنجا نمیوزد.