گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۶

تا بدان طرهٔ طرار گرفتار شدیم
داخل حلقه نشینان شب تار شدیم
تا پراکنده آن زلف پریشان گشتیم
هم دل آزردهٔ آن چشم دل آزار شدیم
تا ره شانه بدان زلف دل آویز افتاد
مو به مو با خبر از حال دل زار شدیم
سر به سر جمع شد اسباب پریشانی ما
تا سراسیمهٔ آن طرهٔ طرار شدیم
آن قدر خون دل از دیده به دامان کردیم
که خجالت زده دیده خون بار شدیم
هیچ از آن کعبه مقصود نجستیم نشان
هر چه در راه طلب قافله سالار شدیم
غیر ما در حرم دوست کسی راه نداشت
تا چه کردیم که محروم ز دیدار شدیم
دو جهان سود ز بازار محبت بردیم
به همین مایه که نادیده خریدار شدیم
سر تسلیم نهادیم به زانوی رضا
که به تفسیر قضا فاعل مختار شدیم
به چه رو باده ننوشیم که با پیر مغان
همه در روز ازل بر سر اقرار شدیم
دل بدان مهر فروزنده فروغی دادیم
ما هم از پرتو آن مشرق انوار شدیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا بدان طرهٔ طرار گرفتار شدیم
داخل حلقه نشینان شب تار شدیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر آن موهای زیبا اسیر شدیم و در جمع کسانی که در شب تار به سر می‌برند، قرار گرفتیم.
تا پراکنده آن زلف پریشان گشتیم
هم دل آزردهٔ آن چشم دل آزار شدیم
هوش مصنوعی: ما تا زمانی که آن موهای پریشان را دیدیم، دل‌مان آزرده شد و تحت تأثیر آن چشم‌های آزاردهنده قرار گرفتیم.
تا ره شانه بدان زلف دل آویز افتاد
مو به مو با خبر از حال دل زار شدیم
هوش مصنوعی: زمانی که به آن زلف دلربا نزدیک شدم و به آن شانه‌اش نگاه کردم، به آرامی از حال حساس و رنجور خود باخبر شدم.
سر به سر جمع شد اسباب پریشانی ما
تا سراسیمهٔ آن طرهٔ طرار شدیم
هوش مصنوعی: همه چیز به هم ریخته و مشکلات ما افزایش یافته است، به‌طوری که ما تحت تأثیر آن زیبایی دلبندمان قرار گرفته‌ایم و نگران و آشفته شده‌ایم.
آن قدر خون دل از دیده به دامان کردیم
که خجالت زده دیده خون بار شدیم
هوش مصنوعی: ما آنقدر از درد و رنج دل در گریه و اندوه بودیم که حالا دیگر به خاطر این اشک‌ها خجالت‌زده شده‌ایم و چشمان‌مان پر از خون و غم است.
هیچ از آن کعبه مقصود نجستیم نشان
هر چه در راه طلب قافله سالار شدیم
هوش مصنوعی: ما هیچ نشانه‌ای از کعبه‌ی مقصود نیافتیم، اما هر چه در جستجوی آن بودیم، خود را رهبر قافله‌ی طلب احساس کردیم.
غیر ما در حرم دوست کسی راه نداشت
تا چه کردیم که محروم ز دیدار شدیم
هوش مصنوعی: هیچ‌کس جز ما اجازه ورود به حرم دوست را نداشت. ما چه کردیم که از دیدار او محروم شدیم.
دو جهان سود ز بازار محبت بردیم
به همین مایه که نادیده خریدار شدیم
هوش مصنوعی: در دو جهان، از بازار محبت بهره‌مند شدیم و این به این خاطر است که بدون اینکه دیده‌بانیم، به خریدار تبدیل گشتیم.
سر تسلیم نهادیم به زانوی رضا
که به تفسیر قضا فاعل مختار شدیم
هوش مصنوعی: ما در برابر سرنوشت و قدرتی که بر ما حاکم است، تسلیم شده‌ایم و با پذیرش شرایط، به انتخاب‌ها و تصمیمات خود آگاه‌ شده‌ایم.
به چه رو باده ننوشیم که با پیر مغان
همه در روز ازل بر سر اقرار شدیم
هوش مصنوعی: چرا باید از نوشیدن شراب خودداری کنیم، در حالی که در روز اول، همه ما با پیر مغان بر سر عهد و پیمان بودیم؟
دل بدان مهر فروزنده فروغی دادیم
ما هم از پرتو آن مشرق انوار شدیم
هوش مصنوعی: ما دل خود را به آن عشق روشن و تابناک سپرده‌ایم و از نور آن، مانند آفتابی که از مشرق طلوع می‌کند، به روشنایی و نورانیت رسیده‌ایم.

حاشیه ها

1395/07/24 10:09
ابوالفضل خطیبی

بسمه تعالی - با احترام دربیت یکی مانده یه آخر مصرع دوم ، "همه در روز ازل بر سر اقرار شدیم " صحیح است.