گنجور

غزل شمارهٔ ۳۸۵

آخر از کعبه مقیم در خمار شدیم
به یکی رطل‌گران سخت سبک سار شدیم
عالم بی خبری طرفه بهشتی بوده‌ست
حیف و صد حیف که ما دیر خبردار شدیم
دست غیب ار بدرد پردهٔ ما را نه عجب
که چرا باخبر از پردهٔ اسرار شدیم
بلعجب نیست اگر شعبده‌بازیم همه
که به صد شعبده زین پرده پدیدار شدیم
مستی من به نظر هیچ نیامد ما را
تا خراب از نظر مردم هشیار شدیم
جذبهٔ عشق کشانید به کیشی ما را
که ز هفتاد و دو ملت همه بیزار شدیم
بندهٔ واهمه بودیم پس از مردن هم
خواجه پنداشت که آسوده ز پندار شدیم
کار شد تنگ چنان بر دل بیچارهٔ ما
کز پی چاره بر غیر به ناچار شدیم
تا از آن طرف بناگوش چراغ افروزیم
چه سحرها که بدین واسطه بیدار شدیم
لعل و زلفش سر دل جویی ما هیچ نداشت
وه که بی‌بهره هم از مهره هم از مار شدیم
نقد جان بر سر سودای جنون باخته‌ایم
ایمن از وسوسهٔ عقل زیان کار شدیم
پا کشیدیم فروغی ز در مسجد و دیر
فارغ از کشمش سبحه و زنار شدیم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آخر از کعبه مقیم در خمار شدیم
به یکی رطل‌گران سخت سبک سار شدیم
هوش مصنوعی: در نهایت، در حالی که در کعبه و خمره‌ای غرق هستیم، به طور ناگهانی احساس سبکی و آزادی شدیدی پیدا کردیم.
عالم بی خبری طرفه بهشتی بوده‌ست
حیف و صد حیف که ما دیر خبردار شدیم
هوش مصنوعی: دنیای ناآگاهی در واقع بسیار زیبا و دلنشین بوده است. افسوس و دریغ که ما خیلی دیر از این زیبایی آگاه شدیم.
دست غیب ار بدرد پردهٔ ما را نه عجب
که چرا باخبر از پردهٔ اسرار شدیم
هوش مصنوعی: اگر دست غیبی به پردهٔ رازهای ما آسیب برساند، عجیب نیست که چرا از رازهای پنهان خبر پیدا کردیم.
بلعجب نیست اگر شعبده‌بازیم همه
که به صد شعبده زین پرده پدیدار شدیم
هوش مصنوعی: جالب نیست اگر ما شعبده‌بازان هستیم، چون با هزاران ترفند از پشت این پرده ظاهر شده‌ایم.
مستی من به نظر هیچ نیامد ما را
تا خراب از نظر مردم هشیار شدیم
هوش مصنوعی: من در حالتی از مستی به سر می‌بردم که هیچ‌کس متوجه حال من نشد. اما وقتی به حالت خرابی و عزلت رسیدم، ناگهان نظر مردم بیدار و هشیار به من جلب شد.
جذبهٔ عشق کشانید به کیشی ما را
که ز هفتاد و دو ملت همه بیزار شدیم
هوش مصنوعی: عشق ما را به سوی یک دین خاص هدایت کرد، به طوری که از همهٔ فرق و ملل دیگر فاصله گرفتیم و نسبت به آنها احساس بی‌میلی کردیم.
بندهٔ واهمه بودیم پس از مردن هم
خواجه پنداشت که آسوده ز پندار شدیم
هوش مصنوعی: بعد از مرگ، آقا فکر کرد که ما دیگر از نگرانی‌ها و ترس‌ها راحت شده‌ایم، در حالی که ما در واقع همیشه بندهٔ همین واهمه‌ها بودیم.
کار شد تنگ چنان بر دل بیچارهٔ ما
کز پی چاره بر غیر به ناچار شدیم
هوش مصنوعی: وضعیت برای دل بیچارهٔ ما آن‌قدر سخت شده که به ناچار به دنبال راه‌حل از دیگران می‌گردیم.
تا از آن طرف بناگوش چراغ افروزیم
چه سحرها که بدین واسطه بیدار شدیم
هوش مصنوعی: ما از آن سوی دور با روشن کردن چراغ، چه شب‌هایی که به خاطر آن بیدار شدیم و به رویاهایمان پی بردیم.
لعل و زلفش سر دل جویی ما هیچ نداشت
وه که بی‌بهره هم از مهره هم از مار شدیم
هوش مصنوعی: زیبایی و موهای او نتوانستند دل ما را خوش کنند و افسوس که ما حتی از عشق و محبت هم بی‌بهره مانده‌ایم.
نقد جان بر سر سودای جنون باخته‌ایم
ایمن از وسوسهٔ عقل زیان کار شدیم
هوش مصنوعی: ما جانمان را به خاطر عشق و جنون داده‌ایم و از وسوسه‌های عقل دور شده‌ایم، حتی اگر این کار برایمان زیان‌آور باشد.
پا کشیدیم فروغی ز در مسجد و دیر
فارغ از کشمش سبحه و زنار شدیم
هوش مصنوعی: از مسجد و میخانه خارج شدیم و بی‌خبر از دغدغه‌های عبادت و دنیا، آزاد و رها شده‌ایم.

حاشیه ها

1396/10/11 10:01
نستوه

بیت دوم از دیوان صائب وارد شده است.

1398/01/30 10:03
عماد جاوید

لطفا در مصرع آخر
واژه کشمکش جایگزین گردد

1399/02/08 18:05
یعقوب زارع ندیکی

با عرض سلام و ارادت
نشانه‌گذاری در بعضی از کلمات، به درست‌خوانی و بالتبع درست معنی کردن شعر کمک شایانی می‌کنه. مثلا در بیت اول این غزل، اگر کلمه خمار رو دقیقا با تلفظ درستش؛ یعنی "خَمّار" بنویسیم مخاطب معمولی راحت‌تر به معنی شعر راه می‌بره.

1400/01/24 07:03

بیت سوم نیاز به اصلاح دارد:
دست غیبت ار بدرد پردهٔ ما را نه عجب
که چرا باخبر از پردهٔ اسرار شدیم
به جای دست غیبت دست غیب درست است.

1401/03/27 03:05
جواد فاضلی

طرفه، تلفظ صحیحش تو مصرع: "عالم بی‌خبری طرفه بهشی بوده‌ست"، چیه؟؟