گنجور

غزل شمارهٔ ۳۶۷

حق ز رخت کرده ظهور ای صنم
این چه ظهور است و چه نور ای صنم
قامت تو شور قیامت نمود
این چه قیام است و چه شور ای صنم
هیچ نمازی نپذیرد قبول
تا تو نباشی به حضور ای صنم
با رخ تو خواهش حور و قصور
محض گناه است و قصور ای صنم
با غم تو خاطر عشاق را
عین نشاط است و سرور ای صنم
با تو دلم را سر آمیزش است
وز همه در غین نفور ای صنم
پرده برانداز که اهل قصور
دیده بپوشند ز حور ای صنم
مردم هشیار همه گرم عجز
چشم و سرمست غرور ای صنم
صبر محال است ز رویت که نیست
خس به سر شعله صبور ای صنم
تا شب هجران تو را دیده‌ام
فارغم از روز نشور ای صنم
زنده به بوی تو شوم روز حشر
نی ز دم نغمهٔ صور ای صنم
ما همه موسی بیابان عشق
نخل قدت نخلهٔ طور ای صنم
ماه فروغی نشدی تا نکرد
بندگی صدر صدور ای صنم
حضرت نصرالله کز رای او
روی تو شد چشمهٔ نور ای صنم

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حق ز رخت کرده ظهور ای صنم
این چه ظهور است و چه نور ای صنم
هوش مصنوعی: ای معشوق، حق با زیبایی تو نمایان شده است. این چه جلال و درخششی است که در وجود تو وجود دارد؟
قامت تو شور قیامت نمود
این چه قیام است و چه شور ای صنم
هوش مصنوعی: عشق تو مانند قیامت همه چیز را به هم ریخته است. این چه شور و حال عجیبی است که به وجود آورده‌ای، ای معشوق!
هیچ نمازی نپذیرد قبول
تا تو نباشی به حضور ای صنم
هوش مصنوعی: هیچ نمازی مورد قبول نیست تا زمانی که تو در کنار من نباشی، ای محبوب.
با رخ تو خواهش حور و قصور
محض گناه است و قصور ای صنم
هوش مصنوعی: با زیبایی تو، درخواست حور و قصر، تنها گناهی است و نقصی به حساب می‌آید، ای مجسمه زیبایی.
با غم تو خاطر عشاق را
عین نشاط است و سرور ای صنم
هوش مصنوعی: غم تو برای عاشقان مانند نشاتی و شادی است، ای معشوق.
با تو دلم را سر آمیزش است
وز همه در غین نفور ای صنم
هوش مصنوعی: دل من تنها به تو وابسته است و از همه دیگران، به جز تو، بیزارم ای زیبای من.
پرده برانداز که اهل قصور
دیده بپوشند ز حور ای صنم
هوش مصنوعی: ای زیبا، پرده را کنار بزن تا کسانی که در چهره خود کمی عیب دارند، از دیدن زیبایی های تو خجالت زده نشوند.
مردم هشیار همه گرم عجز
چشم و سرمست غرور ای صنم
هوش مصنوعی: مردم آگاه، همگی در حال ناله و ضعف هستند و در عین حال، من به خاطر زیبایی تو در اوج شادی و غرور قرار دارم.
صبر محال است ز رویت که نیست
خس به سر شعله صبور ای صنم
هوش مصنوعی: صبر کردن در برابر زیبایی تو غیر ممکن است، مثل کسی که بخواهد آتش را بدون سوخت نگه دارد. ای معشوق، تو مانند گلی هستی که در سر شعله‌ای آرامش نمی‌یابد.
تا شب هجران تو را دیده‌ام
فارغم از روز نشور ای صنم
هوش مصنوعی: از زمانی که دوری تو را تجربه کرده‌ام، دیگر به روزها و بیداری‌ها اهمیت نمی‌دهم، ای معشوق.
زنده به بوی تو شوم روز حشر
نی ز دم نغمهٔ صور ای صنم
هوش مصنوعی: در روز قیامت، تنها با بوی تو زنده می‌شوم و نه با صدای شیپوری که می‌زند. ای معشوق من!
ما همه موسی بیابان عشق
نخل قدت نخلهٔ طور ای صنم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره می‌کند که همه ما مانند موسی در بیابان عشق در جست‌وجوی زیبایی و حقیقت هستیم. قدت که به عنوان نمادی از زیبایی و کمال مطرح است، به درخت نخل طور (جایی که موسی با خداوند صحبت کرد) تشبیه شده است. در واقع، این شعر دربارهٔ عشق و جستجوی معنوی انسان صحبت می‌کند.
ماه فروغی نشدی تا نکرد
بندگی صدر صدور ای صنم
هوش مصنوعی: ای معشوق، تو هرگز به درخشش ماه نرسیدی، زیرا تا به حال بندگی نکرده‌ای و به مقام والای عشق نرسیده‌ای.
حضرت نصرالله کز رای او
روی تو شد چشمهٔ نور ای صنم
هوش مصنوعی: حضرت نصرالله به خاطر نظر و اراده‌اش، باعث روشنی و نور تو شده است ای معشوق.

حاشیه ها

1394/03/21 16:06
نجمه

فروغی به استقبال این غزل سعدی رفته‌است:
ما همه چشمیم و تو نور ای صنم
چشم بد از روی تو دور ای صنم

1398/10/16 01:01

وز همه در عین نفور است ای صنم-----درست است