گنجور

غزل شمارهٔ ۳۳۹

دوش از لب نوشش سخنی چند شنیدم
کز نوش لبان رشتهٔ پیوند بریدم
چندی به هوس بر در هر خانه نشستم
عمری به طلب بر سر هر کوچه دویدم
بر دامن او بند نشد دست مرادم
بر عارض او باز نشد چشم امیدم
زان غنچهٔ سیراب چه خون ها که نخوردم
زان گلبن نو خیز چه گل ها که نچیدم
هر پرده که جان بر رخ او بست فکندم
هر جامه که دل در غم او دوخت، دریدم
از شیشهٔ مقصود گلابی نگرفتم
وز ساغر امید شرابی نچشیدم
کی بود که جان در ره محبوب ندادم
کی بود که رنج از پی مطلوب ندیدم
بی کشمکش دام به باغی نگذشتم
بی واسطهٔ رنج به گنجی نرسیدم
در خانهٔ دل جز تو کسی را ننشاندم
از خیل بتان جز تو کسی را نگزیدم
جز خون دل از دیده سرشکی نفشاندم
جز آن غم از سینه فروغی نکشیدم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دوش از لب نوشش سخنی چند شنیدم
کز نوش لبان رشتهٔ پیوند بریدم
هوش مصنوعی: شب گذشته از لبان او جملاتی شنیدم که باعث شد ارتباط من با او قطع شود.
چندی به هوس بر در هر خانه نشستم
عمری به طلب بر سر هر کوچه دویدم
هوش مصنوعی: مدتی را با آرزو و اشتیاق در هر خانه‌ای منتظر نشستم و سال‌ها برای پیدا کردن آنچه می‌خواستم در هر کوچه به دنبال آن دویدم.
بر دامن او بند نشد دست مرادم
بر عارض او باز نشد چشم امیدم
هوش مصنوعی: من نتوانستم به خواسته‌ام به او دست یابم و چشم امیدم به او باز نشد.
زان غنچهٔ سیراب چه خون ها که نخوردم
زان گلبن نو خیز چه گل ها که نچیدم
هوش مصنوعی: از آن غنچه‌ی سیراب چه زحمات و غصه‌ها که متحمل شدم و از آن باغ جدید چه گل‌ها که نتوانستم بچینم.
هر پرده که جان بر رخ او بست فکندم
هر جامه که دل در غم او دوخت، دریدم
هوش مصنوعی: هر بار که جانم را به زیبایی او اختصاص دادم، هر لباسی را که از عشقش برای دل خود دوخته بودم، پاره کردم.
از شیشهٔ مقصود گلابی نگرفتم
وز ساغر امید شرابی نچشیدم
هوش مصنوعی: من از شیشه‌ای که به دنبال هدفم بود، گلابی نگرفتم و از جام امید هم نوشیدنی نچشیدم.
کی بود که جان در ره محبوب ندادم
کی بود که رنج از پی مطلوب ندیدم
هوش مصنوعی: چه کسی بود که جانش را در راه محبوب نداد؟ و چه کسی بود که برای رسیدن به خواسته‌اش رنجی ندید؟
بی کشمکش دام به باغی نگذشتم
بی واسطهٔ رنج به گنجی نرسیدم
هوش مصنوعی: بدون تلاش و بدون زحمت، به جایی نرسیدم و به راحتی به اهدافم دست نیافتم.
در خانهٔ دل جز تو کسی را ننشاندم
از خیل بتان جز تو کسی را نگزیدم
هوش مصنوعی: در دل من هیچکس جز تو جایی ندارد و از میان تمام زیبایی‌ها و معشوقان، فقط تو را انتخاب کرده‌ام.
جز خون دل از دیده سرشکی نفشاندم
جز آن غم از سینه فروغی نکشیدم
هوش مصنوعی: تنها چیزی که از چشمم ریخته، اشک دل است و جز این غم، هیچ شعله‌ای از سینه‌ام خارج نشده است.

حاشیه ها

1394/09/14 00:12
اردوان

هر بار این شعر میخونم بیقرار میشم... خیلی خاصه

1398/10/14 01:01

دوش از لب نوشش سخنی چند شنیدم----
درست است