غزل شمارهٔ ۳۳۶
دیری است که دیوانه آن چشم کبودم
سرمستم از این بادهٔ دیرینه که بودم
از روی فروزندهٔ او پرده فکندم
از کار فروبستهٔ دل عقده گشودم
بینایی من در رخش از گریه فزون شد
چندانکه مرا کاست، غم عشق فزودم
وقتی در دل را به رخم باز نمودند
کز دیر و حرم رو به در دوست نمودم
تا بر سر بازار غمش پای نهادم
نی هم است و نه اندیشهٔ سودم
برهانده مرا عشق هم از دین و هم از کفر
آسوده ز آیین مسلمان و یهودم
ای کاش که بر دامن ناز تو نشنید
آن روز که بر باد رود خاک وجودم
صف های ملائک همه در عالم رشکند
تا شد خم ابروی تو محراب سجودم
فارغ شدم از فکر پراکنده فروغی
تا رنگ ز آیینهٔ دل پاک زدودم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیری است که دیوانه آن چشم کبودم
سرمستم از این بادهٔ دیرینه که بودم
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که من شیفتهٔ آن چشم آبیام و از بادهای که پیشتر نوشیدهام، سرمست شدهام.
از روی فروزندهٔ او پرده فکندم
از کار فروبستهٔ دل عقده گشودم
هوش مصنوعی: به خاطر روشنایی و زیبایی او، پرده را کنار زدم و از مشکلات و ناراحتیهای دل خود آزاد شدم.
بینایی من در رخش از گریه فزون شد
چندانکه مرا کاست، غم عشق فزودم
هوش مصنوعی: چشمم به زیبایی تو آنقدر اشک ریخت که دیگر چیزی از من نماند و غم عشق در وجودم بیشتر شد.
وقتی در دل را به رخم باز نمودند
کز دیر و حرم رو به در دوست نمودم
هوش مصنوعی: وقتی در دل من را به روی من باز کردند، از دنیای قدیم و مکانهای مذهبی به سوی درِ دوست روی آوردم.
تا بر سر بازار غمش پای نهادم
نی هم است و نه اندیشهٔ سودم
هوش مصنوعی: وقتی به بازار غم او پا گذاشتم، نه انتظاری دارم و نه به فکر سود خودم هستم.
برهانده مرا عشق هم از دین و هم از کفر
آسوده ز آیین مسلمان و یهودم
هوش مصنوعی: عشق مرا از هر دو مسیر دینی و کفرآلود رهایی بخشیده است، به گونهای که از دستورات مسلمانان و یهودیان به آرامش و آزادی رسیدهام.
ای کاش که بر دامن ناز تو نشنید
آن روز که بر باد رود خاک وجودم
هوش مصنوعی: ای کاش آن روزی که وجود نازنینم در خطر از بین رفتن بود، بر دامن زیبایت چیزی نمیشنیدم.
صف های ملائک همه در عالم رشکند
تا شد خم ابروی تو محراب سجودم
هوش مصنوعی: همه فرشتگان در عالم به تو حسادت میکنند، زیرا خم شدن ابروی تو برای من همچون جایی برای عبادت و سجده است.
فارغ شدم از فکر پراکنده فروغی
تا رنگ ز آیینهٔ دل پاک زدودم
هوش مصنوعی: از افکار آشفته و بیهدف رها شدم، تا بتوانم زنگارهایی را که بر دل نرم و پاکم نشسته، پاک کنم.
حاشیه ها
1392/04/22 19:06
ریحان.
درمصرع زیر در نسخه ی گنجور "نشنید" نوشته شده به گمانم "نشیند" درست باشد.
ای کاش که بر دامنِ نازِ تو نشیند
1398/10/14 01:01
؟؟؟؟؟؟؟ است و نه اندیشه سودم---