غزل شمارهٔ ۳۱۳
تا به در میکده جا کردهام
توبه ز تزویر و ریا کردهام
خرقهٔ تقوی به می افکندهام
جامهٔ پرهیز قبا کردهام
خواجگی از پیر مغان دیدهام
بندگی اهل صفا کردهام
کام خود از مغبچگان جستهام
درد دل از باده دوا کردهام
یک دو قدح می به کف آوردهام
رفع غم و دفع بلا کردهام
چشم طمع از همه سو بستهام
قطع امید از همه جا کردهام
رخش سعادت به فلک راندهام
روی تحکم به قضا کردهام
از اثر خاک در می فروش
خون بدل آب بقا کردهام
از زره زلف گرهگیر دوست
عقده ز کار همه وا کردهام
همت مردانه ز من جو که من
خدمت مردان خدا کردهام
دوش فروغی به خرابات عشق
انجمن عیش بپا کردهام
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا به در میکده جا کردهام
توبه ز تزویر و ریا کردهام
هوش مصنوعی: من در میکده جا دارم و برای اینکه از فریبکاری و نفاق دور شوم، توبه کردهام.
خرقهٔ تقوی به می افکندهام
جامهٔ پرهیز قبا کردهام
هوش مصنوعی: من لباس پرهیز را کنار گذاشته و لباس تقوا را به تن کردهام.
خواجگی از پیر مغان دیدهام
بندگی اهل صفا کردهام
هوش مصنوعی: من از پیر مغان یاد گرفتهام که باید بندگی را از اهل صفا بیاموزم و به آن عمل کنم.
کام خود از مغبچگان جستهام
درد دل از باده دوا کردهام
هوش مصنوعی: من از خوشیهای زندگی دست کشیدهام و درد و دل خود را با نوشیدن شراب تسکین دادهام.
یک دو قدح می به کف آوردهام
رفع غم و دفع بلا کردهام
هوش مصنوعی: من دو جام شراب در دست دارم و با آنها غم را از خود دور کرده و مشکلات را کنار زدهام.
چشم طمع از همه سو بستهام
قطع امید از همه جا کردهام
هوش مصنوعی: من امید و توقعی از هیچکس ندارم و از همهچیز دلسرد شدهام.
رخش سعادت به فلک راندهام
روی تحکم به قضا کردهام
هوش مصنوعی: من به آسمان شادی و خوشبختی خود را پرتاب کردهام و با اراده و قدرت، سرنوشت خود را رقم زدهام.
از اثر خاک در می فروش
خون بدل آب بقا کردهام
هوش مصنوعی: از نشانههای خاکی که در کار میفروشم، به جای خونم، آب بقا را به دست آوردهام.
از زره زلف گرهگیر دوست
عقده ز کار همه وا کردهام
هوش مصنوعی: من از زنجیر گیسوهای دوست، همه مشکلات و کارهای زندگیام را رها کردهام.
همت مردانه ز من جو که من
خدمت مردان خدا کردهام
هوش مصنوعی: از تو انتظار دارم که تلاش و اراده قوی به خرج دهی، چرا که من در خدمت مردان خدا بودهام و کارهای بزرگی انجام دادهام.
دوش فروغی به خرابات عشق
انجمن عیش بپا کردهام
هوش مصنوعی: شب گذشته در محفل عشق، جشنی برپا کردهام و درخششی خاص به فضا بخشیدهام.