گنجور

غزل شمارهٔ ۳

به جان تا شوق جانان است ما را
چه آتش‌ها که بر جان است ما را
بلای سختی و برگشته بختی
از آن برگشته مژگان است ما را
از آن آلوده دامانیم در عشق
که خون دل به دامان است ما را
حدیث زلف جانان در میان است
سخن زان رو پریشان است ما را
چنان از درد خوبان زار گشتیم
که بیزاری ز درمان است ما را
ز ما ای ناصح فرزانه بگذر
که با پیمانه پیمان است ما را
ز بس خو با خیال او گرفتیم
وصال و هجر یکسان است ما را
سر کوی نگاری جان سپردیم
که خاکش آب حیوان است ما را
شبی بی روی آن مه روز کردن
برون از حد امکان است ما را
گریبان تو تا از دست دادیم
اجل دست و گریبان است ما را
به غیر از مشکل عشقش فروغی
چه مشکل‌ها که آسان است ما را

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به جان تا شوق جانان است ما را
چه آتش‌ها که بر جان است ما را
هوش مصنوعی: تا زمانی که عشق محبوب در جان ماست، چه‌قدر آتش‌ها و دردها که در وجود ما روشن است و ما را می‌سوزاند.
بلای سختی و برگشته بختی
از آن برگشته مژگان است ما را
هوش مصنوعی: دوری از محبوب و مشکلاتی که پیش آمده، ناشی از نگاه‌های فریبنده و مژگان اوست که ما را تحت تأثیر قرار داده است.
از آن آلوده دامانیم در عشق
که خون دل به دامان است ما را
هوش مصنوعی: ما در عشق به قدری گرفتار و آلوده هستیم که درد و رنج عمیق در دل‌مان، گویی به دامن‌مان چسبیده است.
حدیث زلف جانان در میان است
سخن زان رو پریشان است ما را
هوش مصنوعی: موضوع گیسوی معشوق در میان است و به همین دلیل ما در حرف‌هایمان مضطرب و پریشان هستیم.
چنان از درد خوبان زار گشتیم
که بیزاری ز درمان است ما را
هوش مصنوعی: ما به قدری از درد و رنج خوبان دلتنگ و ناتوان شده‌ایم که دیگر از درمان و بهبودی هم فراری هستیم.
ز ما ای ناصح فرزانه بگذر
که با پیمانه پیمان است ما را
هوش مصنوعی: ای ناصح دانا، از ما بگذر، زیرا ما پیمانه‌ای داریم که نشان‌دهندهٔ پیمان و عهد ماست.
ز بس خو با خیال او گرفتیم
وصال و هجر یکسان است ما را
هوش مصنوعی: ما آنقدر با خیال او انس گرفته‌ایم که برایمان فرقی نمی‌کند که در کنار او باشیم یا از او دور.
سر کوی نگاری جان سپردیم
که خاکش آب حیوان است ما را
هوش مصنوعی: در خیابان یا محله‌ی محبوبی از یک دختر زیبا، روح خود را فدای او کرده‌ایم، زیرا همه چیز آنجا برای ما حیات‌بخش و ارزشمند است.
شبی بی روی آن مه روز کردن
برون از حد امکان است ما را
هوش مصنوعی: شبی که بدون دیدن چهره آن محبوب سپری شود، برای ما فراتر از حد تحمل و امکان است.
گریبان تو تا از دست دادیم
اجل دست و گریبان است ما را
هوش مصنوعی: وقتی که ما از تو جدا شدیم، مرگ در دامن ما گرفتار شده است.
به غیر از مشکل عشقش فروغی
چه مشکل‌ها که آسان است ما را
هوش مصنوعی: عشق او برای فروغی چنان پیچیده و دشوار است که مشکل‌های دیگر در زندگی‌اش به نظر آسان می‌رسند.