غزل شمارهٔ ۲۴۸
گر ز غلامیش نشانت دهند
سلطنت کون و مکانت دهند
بندهٔ او شو که به یک التفات
خواجگی هر دو جهانت دهند
پیروی پیر خرابات کن
تا شرف بخت جوانت دهند
دامن رندان سبک سیر گیر
تا همه دم رطل گرانت دهند
سر به خط ساقی گلچهره نه
تا ز قضا خط امانت دهند
بادهٔ مستانه بنوش آشکار
تا خبر از راز نهانت دهند
تا نرسد جان تو بر لب کجا
نوشی از آن گنج دهانت دهند
گر نگری لعل گهربار او
دیدهٔ یاقوت فشانت دهند
گر بدری پردهٔ تن را ز هم
ره به سراپرده جانت دهند
در عوض خاک در او مگیر
گر همه گلزار جنانت دهند
کاش فروغی شب هجران دوست
تا به سحر تاب و توانت دهند
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر ز غلامیش نشانت دهند
سلطنت کون و مکانت دهند
هوش مصنوعی: اگر از طرف غلامی به تو نشان دهند، قدرت و سلطنت جهان و جایگاه تو را به دست میآوری.
بندهٔ او شو که به یک التفات
خواجگی هر دو جهانت دهند
هوش مصنوعی: به عنوان یک بنده و خدمتگزار او قرار بگیر، چون با یک نگاه و توجه او میتوانی هر دو جهان را به دست آوری.
پیروی پیر خرابات کن
تا شرف بخت جوانت دهند
هوش مصنوعی: به دنبال wisdom و تجربه افراد با دانش و آگاه بگرد، زیرا این کار میتواند به تو برکت و شرافت در زندگیات بدهد.
دامن رندان سبک سیر گیر
تا همه دم رطل گرانت دهند
هوش مصنوعی: دوست داشته باش آدمهای آزاد و سنگیندل را، تا هر لحظه با یک عشق و لذت بزرگ روبرو شوی و زندگیات پر از خوشی و فراوانی باشد.
سر به خط ساقی گلچهره نه
تا ز قضا خط امانت دهند
هوش مصنوعی: به این فکر کن که زیبایی ساقی به قدری جذاب است که میخواهی سر خود را به پای او بگذاری، تا از سرنوشت و قضاوتی که ممکن است بر تو بیفتد، در امان باشی.
بادهٔ مستانه بنوش آشکار
تا خبر از راز نهانت دهند
هوش مصنوعی: شراب نشاطآور را آشکارا بنوش تا دیگران از رازهای پنهان تو باخبر شوند.
تا نرسد جان تو بر لب کجا
نوشی از آن گنج دهانت دهند
هوش مصنوعی: تا زمانی که جانت به لب نرسیده، نمیتوانی از آن گنجی که در دهانت است بهرهمند شوی.
گر نگری لعل گهربار او
دیدهٔ یاقوت فشانت دهند
هوش مصنوعی: اگر به زیبایی و ارزش او نگاه کنی، چشمانت به مانند یاقوت میدرخشد و روشنایی میبخشد.
گر بدری پردهٔ تن را ز هم
ره به سراپرده جانت دهند
هوش مصنوعی: اگر پردهٔ بدن را کنار بزنند و راهی به سوی جانت باز کنند،
در عوض خاک در او مگیر
گر همه گلزار جنانت دهند
هوش مصنوعی: اگر تو را به جای خاک، گلهای بهشتی هم بدهند، هیچگاه ارزش و مقام خود را پایین نیاور.
کاش فروغی شب هجران دوست
تا به سحر تاب و توانت دهند
هوش مصنوعی: ای کاش نور عشق در شب جدایی از دوست، تا سپیدهدم بتواند به تو انرژی و توان لازم را بدهد.
حاشیه ها
1391/08/11 20:11
فریبا کاظمیان
بیت دوم : بنده ی او شو که "به" یک التفات
1398/10/04 02:01
بنده او شو که به یک التفات-----
درست است

فروغی بسطامی