گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۷

گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
حاشا که مشتری سر مویی زیان کند
چون از کرشمه دست به تیر و کمان کند
کاش استخوان سینه ما را نشان کند
در دست هر کسی نفتد آستین بخت
الا سری که سجدهٔ آن آستان کند
گر عقل خواند از قد او خط ایمنی
اول علاج فتنهٔ آخر زمان کند
گر عشقم آشکار شد، انکار من مکن
کاتش به پنبه کس نتواند نهان کند
من پیر سالخورده‌ام او طفل سالخورد
چندان مجال کو که مرا امتحان کند
گاهی ز می خرابم و گاهی ز نی کباب
کو حالتی که فارغم از این و آن کند
تنگ شکر شود همه کام و دهان من
چون دل خیال آن بت شیرین دهان کند
سیمرغ کوه قاف حقیقت کنون منم
کو عارفی که قول مرا ترجمان کند
باید رضا به حکم قضا بود و دم نزد
مرد خدا چسان گله از آسمان کند
طوطی ز شرم نطق فروغی شود خموش
هر گه بیان از آن لب شکرفشان کند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر نرخ بوسه را لب جانان به جان کند
حاشا که مشتری سر مویی زیان کند
هوش مصنوعی: اگر بوسه‌ی جانان قیمتش به جان آدم باشد، هرگز مشتری حتی یک مو هم زیان نخواهد دید.
چون از کرشمه دست به تیر و کمان کند
کاش استخوان سینه ما را نشان کند
هوش مصنوعی: وقتی که با زیبایی و ناز سرشارش طوری اقدام می‌کند که انگار تیر و کمان در دست دارد، ای کاش نشانه‌ای از دل ما را نمایان کند.
در دست هر کسی نفتد آستین بخت
الا سری که سجدهٔ آن آستان کند
هوش مصنوعی: فقط کسی که خضوع و فروتنی داشته باشد و به درگاه خداوند سجده کند، می‌تواند به سعادت و خوشبختی واقعی دست یابد. در واقع، بخت و اقبال به کسانی می‌رسد که به پرستش و عبادت خداوند توجه دارند.
گر عقل خواند از قد او خط ایمنی
اول علاج فتنهٔ آخر زمان کند
هوش مصنوعی: اگر عقل به قد او نگاهی بیفکند، نخستین درمان فتنه‌های آخر الزمان را خواهد یافت.
گر عشقم آشکار شد، انکار من مکن
کاتش به پنبه کس نتواند نهان کند
هوش مصنوعی: اگر عشق من نمایان شود، انکار من را نکن زیرا هیچ کس نمی‌تواند آتش را با پنبه پنهان کند.
من پیر سالخورده‌ام او طفل سالخورد
چندان مجال کو که مرا امتحان کند
هوش مصنوعی: من انسان مسن و با تجربه‌ای هستم و او هنوز در سنین جوانی و ناتوانی قرار دارد. فرصت امتحان کردن من برای او بسیار کم است.
گاهی ز می خرابم و گاهی ز نی کباب
کو حالتی که فارغم از این و آن کند
هوش مصنوعی: گاهی از شراب مست می‌شوم و گاهی از نی‌نوا، در هر حالتی که آزاد و بی‌غم از همه چیزم.
تنگ شکر شود همه کام و دهان من
چون دل خیال آن بت شیرین دهان کند
هوش مصنوعی: زمانی که به یاد آن معشوق شیرین‌زبان می‌افتم، احساس می‌کنم که تمام لذت‌ها و خوشی‌های زندگی‌ام به تنگی کشیده می‌شود.
سیمرغ کوه قاف حقیقت کنون منم
کو عارفی که قول مرا ترجمان کند
هوش مصنوعی: من اکنون به مانند سیمرغی هستم که در کوه قاف حقیقت می‌نشینم و به دنبال عارفی هستم که بتواند سخنان من را تفسیر کند.
باید رضا به حکم قضا بود و دم نزد
مرد خدا چسان گله از آسمان کند
هوش مصنوعی: انسان باید با تقدیر و سرنوشت کنار بیاید و در برابر آن اعتراض نکند. مردان خدا نمی‌توانند از شرایطی که از آسمان به آنها تحمیل شده است، شکایت کنند.
طوطی ز شرم نطق فروغی شود خموش
هر گه بیان از آن لب شکرفشان کند
هوش مصنوعی: طوطی از شرم و خجالت سکوت می‌کند و هر بار که از آن لب‌های شیرین و لطیف صحبت می‌کند، موجب حیرت و تحیر می‌شود.

حاشیه ها

1398/10/03 21:01

من پیر سالخورده ام او طفل سال خُرد