گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۳

تشنگان ستمت زندگی از سر گیرند
کامی از تیغ تو در نوبت دیگر گیرند
بر سر خاک شهیدان قدمی نه که مباد
دامن پاک تو در دامن محشر گیرند
پادشاهان سر راه تو گرفتند به عجز
چون فقیران که گذرگاه توانگر گیرند
خاک صاحب نظران را شود از دولت عشق
گر زمانی سر سیمین تو در بر گیرند
تشنه‌کامان ره عشق کجا روز جزا
عوض لعل تو سرچشمهٔ کوثر گیرند
پرده بر گیر ز رخساره که مردم کمتر
آستین از غم دل بر مژه تر گیرند
لب شیرین به شکر خنده اگر بگشایی
کار را تنگ‌دلان تنگ به شکر گیرند
چارهٔ درد مجانین محبت نبود
مگر آن سلسله جعد معنبر گیرند
باغبانان اگر آن عارض رنگین بینند
خار را با گل خوش رنگ برابر گیرند
آخر از خصمی آن شوخ فروغی ترسم
دادخواهان به تظلم در داور گیرند

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تشنگان ستمت زندگی از سر گیرند
کامی از تیغ تو در نوبت دیگر گیرند
هوش مصنوعی: عاشقانی که در پی عشق تو هستند، دوباره زندگی را از نو آغاز خواهند کرد و دیگران نیز از قدرت و غضب تو در زمان‌های بعدی بهره‌مند خواهند شد.
بر سر خاک شهیدان قدمی نه که مباد
دامن پاک تو در دامن محشر گیرند
هوش مصنوعی: به خاطر شهیدان قدمی در مکان آن‌ها نگذار که ممکن است باعث آلودگی روح تو شود و در روز قیامت مورد سوال قرار بگیری.
پادشاهان سر راه تو گرفتند به عجز
چون فقیران که گذرگاه توانگر گیرند
هوش مصنوعی: پادشاهان به خاطر ناتوانی و ضعف، در مسیر تو مانع‌تراشی کرده‌اند، مانند فقیرانی که در گذرگاه ثروتمندان گیر می‌کنند.
خاک صاحب نظران را شود از دولت عشق
گر زمانی سر سیمین تو در بر گیرند
هوش مصنوعی: خاک کسانی که دارای دانش و بینش هستند، تحت تأثیر عشق قرار می‌گیرد وقتی که لحظه‌ای چهره‌ی زیبا و نقره‌ای تو را در آغوش بگیرند.
تشنه‌کامان ره عشق کجا روز جزا
عوض لعل تو سرچشمهٔ کوثر گیرند
هوش مصنوعی: در عشق، کسانی که به شدت تشنه و مشتاق هستند، در روز قیامت به جای اینکه از زیبایی و نعمت وجود تو بهره‌مند شوند، به سرچشمه‌ای که مظهر رحمت و برکت است، دسترسی پیدا خواهند کرد.
پرده بر گیر ز رخساره که مردم کمتر
آستین از غم دل بر مژه تر گیرند
هوش مصنوعی: پرده را از چهره‌ات کنار بزن تا مردم کمتر اشک از غم دل بر چشم خود بریزند.
لب شیرین به شکر خنده اگر بگشایی
کار را تنگ‌دلان تنگ به شکر گیرند
هوش مصنوعی: اگر لب‌های شیرین‌ات را به خنده باز کنی، کسانی که دل‌های تنگ و کینه‌توز دارند، به خاطر این شکرینی دست به کار می‌زنند.
چارهٔ درد مجانین محبت نبود
مگر آن سلسله جعد معنبر گیرند
هوش مصنوعی: دردهای عاشقان بی‌خود، تنها راهی که دارند این است که به بند محبت درآیند و خود را در زنجیر عشق اسیر کنند.
باغبانان اگر آن عارض رنگین بینند
خار را با گل خوش رنگ برابر گیرند
هوش مصنوعی: باغبانان وقتی که آن چهره زیبا را ببینند، خارها را با گل‌های رنگارنگ مقایسه می‌کنند.
آخر از خصمی آن شوخ فروغی ترسم
دادخواهان به تظلم در داور گیرند
هوش مصنوعی: من نگرانم که خواهان‌ان عدالت طلب، به خاطر آن شوخی و زیبایی که از دشمن من نشأت می‌گیرد، در دادگاه از من شکایت کنند.