غزل شمارهٔ ۱۶
چنین که برده شراب لبت ز دست مرا
مگر به دامن محشر برند مست مرا
چگونه از سرکویت توان کشیدن پای
که کرده هر سر موی تو پای بست مرا
کبود شد فلک از رشک سربلندی من
که عشق سرو بلند تو ساخت پست مرا
بدین امید که یک لحظه با تو بنشینم
هزار ناوک حسرت به دل نشست مرا
به نیم بوسه توان صد هزار جان دادن
از آن دو لعل میآلود میپرست مرا
کنون نه مست نگاه تو گشتم ای ساقی
که هست مستی این باده از الست مرا
نشسته خیل غمش در دل شکستهٔ من
درست شد همه کاری از این شکست مرا
خوشم به سینهٔ مجروح خویشتن یا رب
جراحتش مرساد آن که سینه خست مرا
پرستش صنمی میکنم فروغی سان
که عشقش از پی این کار کرده هست مرا
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چنین که برده شراب لبت ز دست مرا
مگر به دامن محشر برند مست مرا
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که کسی با لبان معشوقهاش شراب دلپذیری به او میدهد و حال او را چنان تحت تأثیر قرار میدهد که تنها در روز قیامت میتوانند او را از این حالت مستی نجات دهند.
چگونه از سرکویت توان کشیدن پای
که کرده هر سر موی تو پای بست مرا
هوش مصنوعی: چطور میتوانم از مسیر تو دور شوم در حالی که موی تو تمام وجودم را به خود بسته است؟
کبود شد فلک از رشک سربلندی من
که عشق سرو بلند تو ساخت پست مرا
هوش مصنوعی: آسمان از حسادت به بزرگی من رنگین شد، چون عشق به تو باعث شد که من در مقام و جایگاه خود پایین بیفتم.
بدین امید که یک لحظه با تو بنشینم
هزار ناوک حسرت به دل نشست مرا
هوش مصنوعی: به امید اینکه یک لحظه کنار تو باشم، هزار درد و حسرت در دل من جا گرفته است.
به نیم بوسه توان صد هزار جان دادن
از آن دو لعل میآلود میپرست مرا
هوش مصنوعی: با یک بوسه میتوانم جانهای زیادی را فدای آن لبهای خوشرنگ و زیبا کنم، چون عشق تو را پرستش میکنم.
کنون نه مست نگاه تو گشتم ای ساقی
که هست مستی این باده از الست مرا
هوش مصنوعی: اینک من به خاطر نگاه تو مست شدهام، ای ساقی، زیرا که این باده، سرمستیاش از زندهیاد «الست» به من میرسد.
نشسته خیل غمش در دل شکستهٔ من
درست شد همه کاری از این شکست مرا
هوش مصنوعی: دل شکستهام پر از غمهاست و این غمها همه کارهایم را تحت تأثیر قرار داده و به نوعی تمامی برنامهها و تلاشهای من را به هم ریخته است.
خوشم به سینهٔ مجروح خویشتن یا رب
جراحتش مرساد آن که سینه خست مرا
هوش مصنوعی: من از زخم دلم شادمانم، ای کاش آن کسی که باعث این زخم شده است، باز هم به من آسیب بزند.
پرستش صنمی میکنم فروغی سان
که عشقش از پی این کار کرده هست مرا
هوش مصنوعی: من به گونهای عشق یک محبوب را میپرستم که این عشق، در پی این پرستش، بر من تاثیر گذاشته و مرا دگرگون کرده است.