گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۴

هر جا سخنی از آن دهان رفت
کیفیت باده از میان رفت
خوش آن که به دور چشم ساقی
سر مست و خراب از این جهان رفت
بی مغبچگان نمی‌توان زیست
وز دیر مغان نمی‌توان رفت
با جلوهٔ آن مه جهان تاب
آرایش ماه آسمان رفت
بر دست نیامد آستینش
اما سر ما بر آستان رفت
تا ابرویش از کمین برآمد
بس دل که ز دست از آن کمان رفت
من مینو و حور خود نخواهم
تن را چه کنم کنون که جان رفت
از دست تو ای جوان زیبا
هم پیر ز دست و هم جوان رفت
من با تو به هر زمین نشستم
تا دیده به هم زدم زمان رفت
از کوی تو عاقبت فروغی
روزی دو برای امتحان رفت

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر جا سخنی از آن دهان رفت
کیفیت باده از میان رفت
هوش مصنوعی: هر زمان که صحبت از آن فرد شود، به نوعی خوبی و خاصیت شراب از بین می‌رود.
خوش آن که به دور چشم ساقی
سر مست و خراب از این جهان رفت
هوش مصنوعی: خوب است آن کس که در کنار چشم‌های زیبا و با خمار و مستی از این دنیا به سرای دیگری گام نهاد.
بی مغبچگان نمی‌توان زیست
وز دیر مغان نمی‌توان رفت
هوش مصنوعی: زندگی بدون همراهان دلسوز و دوستان خوب ممکن نیست و همچنین نمی‌توان از مکان‌هایی که شیرینی و آرامش را به ما می‌دهند، دور شد.
با جلوهٔ آن مه جهان تاب
آرایش ماه آسمان رفت
هوش مصنوعی: آن زیبایی و جلوهٔ آن ماه، به قدری درخشان و زیبا بود که باعث شد تمام آسمان تحت تأثیر آن قرار بگیرد و آراسته شود.
بر دست نیامد آستینش
اما سر ما بر آستان رفت
هوش مصنوعی: هرچند موفق نشدم به او نزدیک شوم، اما سرنوشت ما به درگاه او سپرده شد.
تا ابرویش از کمین برآمد
بس دل که ز دست از آن کمان رفت
هوش مصنوعی: وقتی ابروی او از پنهان بیرون آمد، دل‌ها به شدت تحت تأثیر قرار گرفتند و از دست رفتند.
من مینو و حور خود نخواهم
تن را چه کنم کنون که جان رفت
هوش مصنوعی: من بهشت و زیبایی‌های آن را نمی‌خواهم، حالا که جانم رفته، دیگر چه فایده‌ای دارد به بدنم فکر کنم؟
از دست تو ای جوان زیبا
هم پیر ز دست و هم جوان رفت
هوش مصنوعی: از دست تو، ای جوان زیبا، هم پیری و هم جوانی از زندگی من رفت.
من با تو به هر زمین نشستم
تا دیده به هم زدم زمان رفت
هوش مصنوعی: من با تو در هر مکانی نشستم و وقتی که به هم نگاه کردیم، زمان به سرعت گذشت.
از کوی تو عاقبت فروغی
روزی دو برای امتحان رفت
هوش مصنوعی: در نهایت، روزی فروغی از مسیر تو گذر کرد تا آزمایشی انجام دهد.