گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۳

کی دل از حلقهٔ آن زلف دو تا خواهد رفت
آن که این جا به کمند است کجا خواهد رفت
هرگز آزادی ازین بند نخواهد جستن
پای هر دل که در آن زلف رسا خواهد رفت
چهرهٔ شاهد مقصود نخواهد دیدن
هر که در حلقهٔ رندان به خطا خواهد رفت
گر بدینسان کمر جور و جفا خواهی بست
از میان قاعدهٔ مهر و وفا خواهد رفت
گر چنین دست به شمشیر ستم خواهی برد
هر دلی ناله کنان رو به خدا خواهد رفت
گر شبی وعدهٔ دیدار تو را خواهد داد
هر سری در قدم پیک صبا خواهد رفت
دل ز نوشین دهنت کامروا خواهد شد
تشنه کامی به لب آب بقا خواهد رفت
نوش‌داروی دهان تو حرامش بادا
دردمندی که به دنبال دوا خواهد رفت
به امیدی که به خاک سر کوی تو رسد
قالب خاکی‌ام آخر به هوا خواهد رفت
همه از خاک در دوست به حسرت رفتند
تا دگر بر سر عشاق چه‌ها خواهد رفت
زان سر زلف به هم خورده فروغی پیداست
که به سودای محبت سر ما خواهد رفت

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی دل از حلقهٔ آن زلف دو تا خواهد رفت
آن که این جا به کمند است کجا خواهد رفت
هوش مصنوعی: چه کسی می‌تواند دل از زیبایی زلف‌های درهم برآمده تو جدا کند؟ کسی که در این دام گرفتار شده است، چگونه می‌تواند برود؟
هرگز آزادی ازین بند نخواهد جستن
پای هر دل که در آن زلف رسا خواهد رفت
هوش مصنوعی: هرگز کسی که به جذابیت‌های زلف زیبا دل بسته است، نخواهد توانست از این اسارت و وابستگی رها شود.
چهرهٔ شاهد مقصود نخواهد دیدن
هر که در حلقهٔ رندان به خطا خواهد رفت
هوش مصنوعی: هر کسی که در جمع رندها و مستان قرار گیرد و به بیراهه برود، قادر نخواهد بود چهره معشوق خود را ببیند.
گر بدینسان کمر جور و جفا خواهی بست
از میان قاعدهٔ مهر و وفا خواهد رفت
هوش مصنوعی: اگر چنین بخواهی با ظلم و ستم رفتار کنی، از اصول محبت و وفاداری خارج خواهی شد.
گر چنین دست به شمشیر ستم خواهی برد
هر دلی ناله کنان رو به خدا خواهد رفت
هوش مصنوعی: اگر بخواهی با شمشیر ظلم و ستم به کسی آسیب بزنی، هر دلی به سوی خداوند ناله و فریاد خواهد زد.
گر شبی وعدهٔ دیدار تو را خواهد داد
هر سری در قدم پیک صبا خواهد رفت
هوش مصنوعی: اگر شبی وعدهٔ دیدار تو را بدهند، هر کس شوق و اشتیاقی در دل داشته باشد، با شتاب به سمت تو خواهد رفت.
دل ز نوشین دهنت کامروا خواهد شد
تشنه کامی به لب آب بقا خواهد رفت
هوش مصنوعی: اگر از شیرینی کلام تو بهره‌مند شود، دل شاد و سیراب خواهد گشت و تشنه‌ای که به آب زندگی دست یابد، از عطش رهایی خواهد یافت.
نوش‌داروی دهان تو حرامش بادا
دردمندی که به دنبال دوا خواهد رفت
هوش مصنوعی: هرگز نباید کسی از درد و رنج دیگران بهره‌برداری کند، به ویژه زمانی که آن شخص در جستجوی درمان و کمک است.
به امیدی که به خاک سر کوی تو رسد
قالب خاکی‌ام آخر به هوا خواهد رفت
هوش مصنوعی: به امید آنکه سرانجام جسم خاکی‌ام به محل زندگی‌ات برسد، در نهایت این جسم به آسمان خواهد رفت.
همه از خاک در دوست به حسرت رفتند
تا دگر بر سر عشاق چه‌ها خواهد رفت
هوش مصنوعی: همه از خاک در عشق به دوستی به حسرت و افسوس رفتند، حالا ببینیم بر سر عاشقان چه خواهد آمد.
زان سر زلف به هم خورده فروغی پیداست
که به سودای محبت سر ما خواهد رفت
هوش مصنوعی: از آن موهای به هم ریخته، نوری نمایان است که نشان می‌دهد در دل عشق، سر ما را خواهد گرفت.