گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۵

روز مردن سویم از رحمت نگاهی کرد و رفت
وقت رفتن به حسرت طرفه آهی کرد و رفت
دل حدیث شوق خود در بزم جانان گفت و مرد
دادخواهی عرض حالش را به شاهی کرد و رفت
تا نظر بر عارضش کردم، خط مشکین دمید
تا به حشرم صاحب روز سیاهی کرد و رفت
ترک چشم او ز مژگان بر سرم لشکر کشید
غارت ملک دلم باز از سپاهی کرد و رفت
یارب آسیبی مباد آن کرکس مستانه را
زان که تا محشر مدام است ار نگاهی کرد و رفت
هم سفالین ساغرم بشکست و هم مسکین دلم
شحنهٔ شهر امشب از سنگی گناهی کرد و رفت
ماهی از شوخی دلی پیش فروغی دید و برد
شاهی از رحمت نظر بر دادخواهی کرد و رفت

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روز مردن سویم از رحمت نگاهی کرد و رفت
وقت رفتن به حسرت طرفه آهی کرد و رفت
هوش مصنوعی: در روزی که من از دنیا می‌روم، نگاهی از رحمت به من کرد و رفت. وقتی که زمان جدایی فرا رسید، دریغ و حسرتی عمیق از دل برآورد و سپس رفت.
دل حدیث شوق خود در بزم جانان گفت و مرد
دادخواهی عرض حالش را به شاهی کرد و رفت
هوش مصنوعی: دل، با احساسی عمیق از عشق و شوق، داستان خود را در محفل محبوبش بیان کرد. مردی که در جستجوی حق و داد بود، درخواستش را به بزرگی رساند و پس از آن، به راه خود ادامه داد.
تا نظر بر عارضش کردم، خط مشکین دمید
تا به حشرم صاحب روز سیاهی کرد و رفت
هوش مصنوعی: وقتی که به چهره‌اش نگاه کردم، خطی تاریک و زیبا بر چهره‌اش نقش بست که تا روز قیامت خاطره‌اش در ذهنم ماندگار شد و از تیرگی آن روز به یادم آمد.
ترک چشم او ز مژگان بر سرم لشکر کشید
غارت ملک دلم باز از سپاهی کرد و رفت
هوش مصنوعی: چشم زیبا و مژگان او مانند لشکری بر من یورش آوردند و دل من را که بر اثر عشق او به تصرف درآورده بود، دوباره غارت کردند و سپس او رفت.
یارب آسیبی مباد آن کرکس مستانه را
زان که تا محشر مدام است ار نگاهی کرد و رفت
هوش مصنوعی: ای خدای من، زشتی و آسیبی به آن کرکس مستانه نرسد، چون تا روز قیامت، هرگاه نگاهی به او کند و برود، این نگاه برایش ماندگار خواهد بود.
هم سفالین ساغرم بشکست و هم مسکین دلم
شحنهٔ شهر امشب از سنگی گناهی کرد و رفت
هوش مصنوعی: امشب شحنهٔ شهر یک گناه از روی سنگ انجام داد و رفت، و در این میان، هم لیوان سفالی من شکست و هم دل بی‌چاره من.
ماهی از شوخی دلی پیش فروغی دید و برد
شاهی از رحمت نظر بر دادخواهی کرد و رفت
هوش مصنوعی: ماهی به شوخی دلی را از دور دید و سلطانی به خاطر لطفت و توجهش به درخواست‌ها، به او نگریست و سپس رفت.

حاشیه ها

1393/12/09 15:03
علی

در این مصرع «یارب آسیبی مباد آن کرکس مستانه را» فکر کنم به جای کرکس باید وازه نرگس را گذاشت. کرکس مستانه تا حد زیادی بی ربط و بی معنی به نظر می رسد.

1398/10/30 13:12

درود بر علی آقا -- بله نرگس مستانه درست است----اما نکته قابل توجه اینست که دیگر مدتی است پیامها توسط ربات منتشر میشود و موارد پیشنهادی توسط نظارت انسانی بررسی نمی شود و ظاهرا پیشنهاد خوانندگان و تصحیح کنندگان بیفایده است

1401/12/20 16:03
حافظ سعدی

لغت نامه دهخدا:

-کرکس فلک ; ستاره شعرا. (ناظم الاطباء). شعرا را گویند و آن ستاره ای است از ثوابت . (برهان ):
آمد همای رایت شاهنشهی پدید
وزکرکس فلک ز پر و بال درگذشت.

خاقانی .

-کرکس زرین ; خورشید. (منتهی الارب ):
چون که نور صبحدم سر برزند
کرکس زرین گردون پر زند.

مولوی .