غزل شمارهٔ ۱۲۹
دلم به کوی تو هر شام تا سحر میگشت
سحر چو میشد از آن کو به ناله بر میگشت
پس از مجاهده چون همدم تو میگشتم
دل از مشاهده مدهوش و بی خبر میگشت
به آرزوی تو یک قوم کو به کو میرفت
به جستجوی تو یک شهر در به در میگشت
به طرهٔ تو کسی میکشید دست مراد
که هم چو گوی ز چوگان او به سر میگشت
شب فراق تو در خون خویش میخفتم
ز بس که هر سر مویم چو نیشتر میگشت
غم تو هر چه فزونش به نیشتر میزد
ارادت دل صد پاره بیشتر میگشت
دهان نوش تو را چون خیال میبستم
لعاب در دهنم نشهٔ شکر میگشت
شبی که از غم روی تو گریه میکردم
تمام روی زمین ز آب دیده تر میگشت
فغان که شد سر کویی گذر فروغی را
که هر طرف پدری از پی پسر میگشت
غزل شمارهٔ ۱۲۸: دی چو تیر از برم آن ترک کمان دار گذشتغزل شمارهٔ ۱۳۰: چندی از صومعه در دیر مغان باید رفت
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دلم به کوی تو هر شام تا سحر میگشت
سحر چو میشد از آن کو به ناله بر میگشت
هوش مصنوعی: دل من هر شب تا صبح در خیابان تو پرسه میزد، و وقتی صبح میشد، از آن کوچه به ناله و زاری برمیگشت.
پس از مجاهده چون همدم تو میگشتم
دل از مشاهده مدهوش و بی خبر میگشت
هوش مصنوعی: پس از تلاش و زحمت، وقتی که به همراه تو میبودم، دلم از دیدن تو سرشار از شگفتی و بیخبر از همه چیز میشد.
به آرزوی تو یک قوم کو به کو میرفت
به جستجوی تو یک شهر در به در میگشت
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آرزوی تو، گروهی از مردم در هر گوشهای سرگردان بودند و به دنبال تو در هر خیابانی و محلهای میگشتند.
به طرهٔ تو کسی میکشید دست مراد
که هم چو گوی ز چوگان او به سر میگشت
هوش مصنوعی: کسی به زیبایی و جذابیت موی تو دراز میکشید و آرزو میکرد که مانند گوی که در بازی چوگان به دورش میچرخد، دور آن بچرخد.
شب فراق تو در خون خویش میخفتم
ز بس که هر سر مویم چو نیشتر میگشت
هوش مصنوعی: در شب جدایی از تو، به شدت غمگین و در درد و رنج بودم، تا جایی که هر یک از موهایم مانند تیغ تیز مینمود.
غم تو هر چه فزونش به نیشتر میزد
ارادت دل صد پاره بیشتر میگشت
هوش مصنوعی: غم تو هرچه بیشتر میشد، دل من به خاطر عشق و ارادتی که به تو داشتم، بیشتر و بیشتر درد میکشید و احساس ضعف میکرد.
دهان نوش تو را چون خیال میبستم
لعاب در دهنم نشهٔ شکر میگشت
هوش مصنوعی: زمانی که به یاد لبهای شیرین تو میافتم، حس میکنم که در دهانم مثل شکر میشود و طعمی خوشایند به خود میگیرد.
شبی که از غم روی تو گریه میکردم
تمام روی زمین ز آب دیده تر میگشت
هوش مصنوعی: شبی که به خاطر غم تو اشک میریختم، زمین به خاطر اشکهایم کاملاً خیس و مرطوب شده بود.
فغان که شد سر کویی گذر فروغی را
که هر طرف پدری از پی پسر میگشت
هوش مصنوعی: آه و فریاد که در کجا گذر فروغی بود! جایی که در هر سو، پدران به دنبال فرزندانشان میگشتند.
حاشیه ها
1387/07/18 15:10
با سلا م در مصرع دوم بیت اولین از به احتمال زیاد اضافه است
---
پاسخ: با تشکر، در مصرع دوم بیت آخر «که هر طرف از پدری از پی پسر میگشت» با «که هر طرف پدری از پی پسر میگشت» جایگزین شد.